پاچا گردیشی
تاریخ نشر شنبه ۲۵ قوس ۱۳۹۶ – ۱۶ دسامبر ۲۰۱۷– هالند
در محمدوفاکیش
کاکایم پیر محمد یکی از پهلوانان کابل دیروز بود. وقتی در مراسم رسمی و غیر رسمی پیکرش زیب میدان پهلوانی میشد، با شنیدن فریاد های هوادارانش که:
« بپر پهلوان بپر پهلوان » چنان به وجد می آمد که حریفش را به تلف و تین شانه گردانک کرده نقش زمین میساخت. از اینرو در میان دوستانش به پهلوان بپر معروف بود.
خوب به یادم است که تازه آفتاب از دیوار پخسه یی غرب خانه ما خود را بالا کشیده و در روشنایی نیمه رنگی که از پنجره به درون خانه خزیده بود، شیار های عمیقی که روی پیشانی و گونه های کاکا یم خوابیده بودند، سیما و صولت مردی را به نمایش می گذاشت گه بیش از هشتاد سال را با کامها و ناکامیها به سر رسانده بود.
او که با اعتماد پدرش نور احمد خان در امارت حبیب الله خان سپاهی و در زمان سلطنت امان الله خان یکی از محافظان او بود، با حکایات و روایاتی از جور آمدها و تفرقه ها در دربار و درباریان، نقل مجلس ما جوانان آتش گپه میشد.
ما که تحت تآثیر انکشافات جهانی برای مداوای زخم ناسوری که عقب مانده گی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بر جسم کرخت شده جامعه ما گذاشته بود، با سقوط نظام شاهی و برسر قدرت آمدن محمد دا وود واعلام نظام جمهوری تحول و ترقی را در برابر پلکانهای خویش میدیدیم. در حالیکه لبخند ها و گپهای سرور آمیز ما فضای خانه را پر کرده و به بیرون از آن رخنه کرده بود، شاد روان کاکایم پیر محمد رادیو فلیپس کوچکش را که گاه گویی روی خط صدایش کسی چیلک می انداخت، میان انگشتان نیرومندش گرفته و با یک اضطراب به اخبار و گزارشات رادیو افغانستان و رادیو بی بی سی گوش میداد.
او با مشاهده خوشی در سیما و چشمهای ما، رویش را به من نموده گفت:
« خدا عاقبته به خیر کنه، پاچا گردیشی شده. »
گفتم : « کاکا ! پاچا گردیشی چیست؟ »
شیارهای پیشانی اش برجسته تر شد، اضطراب خفته از سینه به روی لبانش نقش بست و گفت:
« با چیز های که از دوره یی امیر شهید تا شاه غازی امان الله خان و بعد تا امروز من دیده ام، پاچا گردیشی یک گد ودی سر تا سری است که هر کس مرد مرد، هرکس خورد خورد و هرکس برد برد. » بعد به گپهایش چنین ادامه داد:
قدرت بد چیز است. شوقک گرفتن و غم از دست دادنش ما عامی ها را چه که ملا ها را دیوانه میسازه.
او خوانده و نوشته نمیتوانست، مگر فهمش از آنچه در ماحولش گذشته و می گذشت، خیلی به واقعیت نزدیکتر از عده یی سیاست بازان و نخبه ها یی است که به اشتیاق دست یافتن به قدرت و اندوه ازدست دادن آن، آماده اند تا پا روی گلوی فرزندان شان بگذارند.
به عقیده یی من ریشه همه بیراهه رفتن ها چه در گذشته و چه حال در ساختار اجتماعی و لا لایی باور های نادرستی است که اکثر اجتماع را در خود پیچیده و آنها را به خواب قرون فرو برده است.
زیرا یک جامعه به ظلمت خفته یی قرون را همانطور که میتوان با صدور فتوای نا اهل های عاری از اخوت و اسلامیت سمت و سو داد، میتوان با فهرست دادن صد ها رقم باغهای سبز و سرخ نه تنها امید وار، بلکه وسیله برای اغراض شخصی و گروهی قرار داد.
در این راستا شاملو شاعر شیرین کلام ومتعهد زبان فارسی چه نغز سروده است:
… نه آن دیگران که می سازند
دشنه برای جگر شان
زندان برای پیکر شان
رشته برای گردن شان.
درمحمدوفاکیش
درود به دانشمند محترم جناب آقای در محمد وفاکیش . تشکر از خاطرات زیبا تان. کاش که اکنون هم در کشور ما پاچا گردیشی زود زود شود بهتر است خاین ها و فاسد ها حرام شوند و مردم ما هم آرام زندگی کنند . موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
از ابتکار و سلیقه قابل ستایش دوست گرانقدرم محترم مهدی بشیر گرداننده سایت وزین ۲۴ ساعت در تر تیب و تزیین مطالب ارسالی ام بدینوسیله ابراز امتنان نموده سعادت و پیروزیهای بیش از پیش را برای شان تمنا دارم.