۲۴ ساعت

گویند که عید است

تاریخ  نشر جمعه ۲۵ جوزا  ۱۳۹۷ –  ۱۵ جون  ۲۰۱۸–  هالند

گویند که عید است

محترمه خانم صالحه واهب واصل

خورشید چه گرم است و چه رخشان و سپید است

گویند که عید است

بر چهرۀ هرکس خوشی و نورِ امید است

گویند که عید است

هر سو نگرم خنده به روی لب و شادان

مستانه و رقصان

بر تن همه را جامه و کالای جدید است

گویند که عید است

خانم همه مصروف سرو صورت منزل

از جان و هم از دل

شوهر لب دوکانک بابه به خرید است

گویند که عید است

طفلان همه بنشسته به صد چشم سفیدی

از خاطر عیدی

بر روی همان صُفه که از سنگ سفید است

گویند که عید است

جلغوزه و نقل و نخود و کشمش و بادام

آماده ز دی شام

بی کیک و خجور عیدی و عیدانه بعید است

گویند که عید است

مهمان سر مهمان به در خانۀ هر دوست

از کلتور نیکوست

نه قفل به دروازۀ میزبان، نه کلید است

گویند که عید است

هر خانه درائی یکی جا خالی درآن صدر

با حرمت و باقدر

کان جای به هر خانه ز یک موی سپید است

گویند که عید است

این خاطره هایست کز اوقات جوانی

هک گشته نهانی

در حافظه چون خواب و خیالات پدید است

گویند که عید است

هر ملک مسلمان ببرد لذتی از عید

با روزه و تجوید

در خاک من هرسو سخن از مرگ و شهید است

گویند که عید است

ای وای چه گویم من از آن وحدت و دوستی

زان خاک پرستی

اوصاف و حکایاتم از آن وقت مزید است

گویند که عید است

افسوس خورد « واهب » بر آن وقت و برآن عید

بود باغی که خشکید

امروز برین حال مرا غصه شدید است

گویند که عید است