آسیابان
تاریخ نشر شنبه ۲۰ اسد ۱۳۹۷ – ۱۱ آگست ۲۰۱۸– هالند
نوشتۀ : محترم در محمد وفاکیش
معرفی کننده : محمد مهدی بشیر
حدود سه هفته قبل دوست عزیز و دانشمند گرامی جناب آقای در محمد وفاکیش نویسنده و ژور نالیست شناخته شده کشور لطف نمودند بازهم کتابی تحت عنوان « آسیبان » که رمانی جالب و خواندنیست که در ۲۳۶ صفحه حاوی ۵۲ بخش است ودر صفحه اول آن نوشته اند :
« اهدا به دوست دانشمندم محترم مهدی بشیر – در محمد وفاکیش »
وآنرا توسط پست برایم فرستاده بودند که متاسفانه نظربه مشکلات صحی، وظیفوی ، مصروفیت های سایت ۲۴ ساعت و مسافرت کوتاهی که هفته گذشته داشتم نتوانستم به معرفی این اثر گرانبها به وقتش بپردازم و با پوزش آنرا مختصرآ به معرفی میگیرم .
این کتاب یا رمان « آسیابان » را موسسه انتشارات الازهر در شهر کابل با قطع و صحافت زیبا به تیراژ هزار جلد چاپ و به دسترس کتاب دوستان قرار داده است.
بنده قسمتی از پیشگفتار رمان « آسیابان » را که محترم وفاکیش نوشته اند به طور مختصر تقدیم کتابدوستان عزیز و خواننده گان گرامی مینمایم :
آسیابان رمانی است که خط رخداد های مطروحه در آن براساس توالی زمان از روستای سحر خیز میگذرد. این روستا نمادی از هزاران روستاهای وطن است، پاره یی از بدنه یی وجود به درد و الم نشسته یی و طنی که در تب و تاب حوادث خونین ناشی از مناسبات عقب مانده اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دست و پا میزند .
همچنان اضافه نموده که :
این رمان تمثیلی از حوادثی است که بر مکان و زمینه های واقعی جریان داشته اند. شخصیتهای مطرح شده در داستان الگویی از آدمهای اند که حضور عینی در جامعه داشته اند. در این داستان رخداد ها مو به مو به باز گویی گرفته نشده، بلکه در بیان آن از تخیل، توصیف و تصویر سازی مطابق به اساسات یک اثر تخلیقی داستانی استفاده گردیده است.
در نثر داستان ویژه گیهای زبان محلی بربنای زبان معیاری به کار گرفته شده ولی نثر روایتی داستان در باز تاب واقعیت آنچه رخداده است، تصویر گر بحرانات عاطفی، سیاسی و تاریخی در زنده گی مردم ما میباشد.
از آنجا که اصطلاحات، ضرب المثلها و عبارات ضرب المثلی در زبان گفتاری روستا نشینان به چشمه ساران زلالی میمانند که زبان، ادب و فرهنگ ما را از آلوده گی عمدی در امان داشته اند، سعی نموده ام تا در این داستان جای مناسب خود را داشته باشند.
سنن ناپسند که سلاح دست نظام مرد سالارانه است، بر تداوم و تشدید خشونت در برابر زنان و دختران روستایی صحه میگذارد. مظالم و مصایب سده ها و بی مبالاتی نظامهای متعدد سیاسی در برابر روستا نشینان که نه تنها منجر به وارد آوردن لطمه های جبران ناپذیر بر زیبایی های طبیعی وطن گردیده، بلکه باعث تغییر سرشت روستاها و سر نوشت روستا نشینان نیز گردیده اند.
در این داستان سکوت در برابر چنین مصایب و مظالم به معنای سلولهای تزریق شده سرطانی در و جود قشر آگاه جامعه پنداشته شده که در گذر لحظات اصالت و رسالت انسان و طندوست و آگاه را را هی گورستان تاریخ میسازد.
در متن داستان عبارت ” اشک قلم ” برجسته گی خاص خود را دارد. به نحوی که اشک تراوشی از التهابات درونی است که در انفعالات جسمی و ذهنی انسان، تحت اثرگیری از عوامل نا خوش آیند بیرونی، زاده شده و آنگاه که از ظرفیت تحمل خارج شود به گونه یی قطرات کاسه چشمها را پر کرده به روی گونه ها می لغزند و قلم که تصورات، برداشتها و چشم دید های شاعر، نویسنده و ژورنالیست را در قالب کلمات و جملات به روی صفحات سفید کاغذ نقش می بندند. اما کار برد این دو کلمه در متن این داستان، مفهوم نمادین دارند.
بدین معنا که اشک قلم خود ژورنالیست، نویسنده و شاعر است که عصیان ناشی از عوامل نا خوش آیند بیرونی را از نوک قلم به روی صفحه سفید کاغذ بیرون داده و چه بسا که باز تاب این التهابات درونی روی کاغذ، او را تا زیر دار و یا بالای دار برده است.
از آنجا که صفای باطن، احترام به بزرگان، وفاداری به قول و قرار، مراعات حق همسایگی، نان و نمک، پای بندی به رفاقت و وطن دوستی روستا نشینان پاک نهادی که به خاطر وطن و آزادی بیباکانه هر گونه قربانی را پذیرا میشوند، الهامی برای هریک از آثاریست که من تا اکنون به قید قلم آورده ام.
بناء:
اگر بنا میبودم
روستای ز عشق میساختم
و بر خشت خشت هر کلبه یی آن
این عبارت را مینوشتم:
اینجا منزلگه یی عشق است
فقط محبت حق ورد را دارد!
نگاهی به سوابق مختصر محترم در محمد و فاکیش :
سال تولد : ۱۳۳۱ هجری شمسی محل تولد هرات باستان .
درجه و رشته تحصیل : ماستر ژور نالیزم .
سوابق کاری : سر محرر روزنامه اتفاق اسلام ، آمر عمومی آمریت اطلاعات و فرهنگ هرات و مدیر مسؤول روز نامه اتفاق اسلام ، والی ولایت بادغیس ، رییس موسسه و مدیر مسؤول روز نامه انیس ، معاون نشرات ریاست نشرات وزارت تحصیلات عالی و مدیر مسؤول مجله افغانی محصلان ، کارشناسان و سایل اطلاعات جمعی .
در خارج از کشور: مدیر مسؤول جریده آرمان ، کولم نویس در یک نشریه محلی کشور هالند و ترمیم کننده اسناد تاریخی کتبی در آرشیف شهر دودریخت هالند.
از این نویسنده تاکنون آثار ذیل نشر شده است :
سپیده داستان ، لیسانسه با سواد مجموعه خاطرات و نظریات ، آسیبان ، نشر مقالات ، طنزها ، داستان های کوتاه در مطبوعات و شبکه های اجتماعی داخل و خارج کشور ، رابطه مطبوعات با اقتصاد مونوگراف لیسانس و مطبوعات در شرایط مصالحه ملی دیپلوم ماستری .
باید اضافه نمود که محترم وفاکیش وقایع چهار دهه اخیرکشور را بشکل واقعی ، زیبا و عالی در این داستان برشته تحریر در آورده و جرم و جنایاتی که در این مدت دامنگیر مردم مظلوم ما شده است بر ملا نموده است .
قهرمانان این رمان محمود آسیابان ، فرید ، مریم و چند تا دیگر اند که در تمام زندگی شان مشکلات زیادی را از دست دولتمندان کشورو دار ودسته شان متحمل شده اند.
طوریکه در پیشگفتار آمده است : آسیابان رمانی است که خط رخداد های مطروحه در آن براساس توالی زمان از روستای سحر خیز میگذرد. این روستا نمادی از هزاران روستاهای وطن است، پاره یی از بدنه یی وجود به درد و الم نشسته یی و طنی که در تب و تاب حوادث خونین ناشی از مناسبات عقب مانده اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دست و پا میزند .
من قسمتی از بخش بیست و نهم این رمان را در این جا تقدیم عزیزان مینمایم :
قتل و کشتار به ابعاد خیلی وسیعتر از ولسوالی بهارستان ، تنظیمها و گروه های مختلف بر سر تقسیم غنایم و بدست آوردن مقامات دولتی در مناطق مختلف کشور ادامه داشت .
زمامداران پاکستانی به ارمان شان که مبدل ساختن افغانستان به حمام خون بدست خود افغان ها بود رسیده بودند . ولی برای جلو گیری از انزجاری که در بطنش عمل بالفعل عامه را در برابر گروه های تازه به دوران رسیده می پرورانید ، موفق به آتش بس میان گروه های متخاصم شدند.
همچنان در قسمت دیگر این پیشگفتار چنین آمده است :
این رمان تمثیلی از حوادثی است که بر مکان و زمینه های واقعی جریان داشته اند.
شخصیتهای مطرح شده در داستان الگویی از آدمهای اند که حضور عینی در جامعه داشته اند. در این داستان رخداد ها مو به مو به باز گویی گرفته نشده، بلکه در بیان آن از تخیل، توصیف و تصویر سازی مطابق به اساسات یک اثر تخلیقی داستانی استفاده گردیده است.
واقعآ فرموده محترم وفاکیش درست است و در این رمان یا داستان تمام کسانیکه نام گرفته شده نماینده گی میکند از اشخاصیکه در چهار دهه اخیر در کشور ما مصدر خدمت یا ظلم و جنایت شده اند که در این اثر زیبا از آنها استفاده شده است.
همچنان در قسمت دیگری از پیشگفتار آمده است که :
سنن ناپسند که سلاح دست نظام مرد سالارانه است، بر تداوم و تشدید خشونت در برابر زنان و دختران روستایی صحه میگذارد. مظالم و مصایب سده ها و بی مبالاتی نظامهای متعدد سیاسی در برابر روستا نشینان که نه تنها منجر به وارد آوردن لطمه های جبران ناپذیر بر زیبایی های طبیعی وطن گردیده، بلکه باعث تغییر سرشت روستاها و سر نوشت روستا نشینان نیز گردیده اند.
در بخش پنجاه و دوم این رمان چنین آمده است که :
محمود آسیا بان برای جستجوی و تسکین درد هایی که در دلهای خانواده ها آماده شده بود گفت : « بعد از جمع شدن گلم امارات اسلامی طالبان ، به این امید که به یک مشت غله ، دیگر دهقانان و خانواده های شان آدمهای وابسطه به زمین و فرمان زمینداران کلان نباشد ، جوانان و دهنشینان به نسخه های حکیم جیها بی پرسش روانه قبرستان نشوند ، دختران سرنوشت تعیین شده از روز اول تولد نداشته باشند و زنان از زیر بار خشونت مردان بیرون شوند ، روز ها را مثل روز های عید و شب ها را مثل شب های برات به خوشی تیر میکردیم .
اینکه خالی کردن جیبهای دهنشینان تهی دست ، بی مبالاتی به خواستها و نیاز های آنها ، فشار و تعدی زور مندان و مخالفان مسلح دولت و استفاده از باشنده گان آنها بحیث سپر دفاعی و شهادت عده یی بی دفاع در دهات به شدت ادامه دارد ، پای همه امید های ما را به سنگ زد.
از جانب دیگر فکر میکنم که ادعای آزادی زنان و مساوی بودن حقوق آنها با مردان در تلاشهایی که امروز به نام دموکراسی رنگ و پالش می خورد به جز چند تایی از این اقدامات ، نمیتوان ادعا کرد که برای ارضای خاطر یک دختر آرزومند دهاتی قدمی شمرده شود . »
دوستان عزیز و گرامی !
باید به عرض برسانم که با خواندن این رمان شما تمام و قایع چهار دهه اخیردر کشور ما از کشتن ، بستن ، چور و چپاول ، آزار و اذیت مردم پیش چشم تان مجسم میگردد و جالب اینکه در این رمان یا داستان ویژه گیهای زبان محلی بربنای زبان معیاری به کار گرفته شده است و از زبان گفتاری روستا نشینان استفاده شده و مطالعه این رمان را به کتابدوستان عزیز و فرهنگیان گرامی توصیه مینمایم و موفقیت های بیشتر محترم وفاکیش عزیز را خواهانم .
با عرض حرمت
محمد مهدی بشیر
تکرار :
دوستان عزیز و گرامی !
باید به عرض برسانم که با خواندن این رمان شما تمام و قایع چهار دهه اخیردر کشور ما از کشتن ، بستن ، چور و چپاول ، آزار و اذیت مردم پیش چشم تان مجسم میگردد و جالب اینکه در این رمان یا داستان ویژه گیهای زبان محلی بربنای زبان معیاری به کار گرفته شده است و از زبان گفتاری روستا نشینان استفاده شده و مطالعه این رمان را به کتابدوستان عزیز و فرهنگیان گرامی توصیه مینمایم و موفقیت های بیشتر محترم وفاکیش عزیز را خواهانم .
با عرض حرمت
ضمن عرض تبریک خدمت جناب وفاکیش مؤفقیت مزید ایشان را تمنا دارم.
با عرض حرمت
قیوم بشیر هروی
دوست عزیز وگرانقدرم محترم مهدی بشیر! از لطف و محبت دایمی شما یک دنیا سپاس.