( مخمس بر غزل حضرت حافظ شیرازی )
تاریخ نشر جمعه هفتم جدی ۱۳۹۷ – ۲۸ دسامبر ۲۰۱۸– هالند
( مخمس بر غزل حضرت حافظ شیرازی )
محترم استاد سیدجلال علی یار
( ملبورن استرالیا )
الا ای سرو سمین تن مگو که با تو من سردم
بیا رحمی بکن بر این دل زار و زخِ زردم
ترا میبنم و آنگاه به گردون میرسد گردم
مرا می بینی و هردم زیادت میکنی دردم
ترا میبینم و میلم زیادت میشود هردم
ز احوالم نمیدانی کجا از من خبر داری
نمی فهمی تو فریادم مگر که گوش کر داری
گمانم با منت ای جان ره و رسم دگر داری
ز سامانم نمی پرسی نمیدانم چه سر داری
به درمانم نمی کوشی نمیدانی مگر دردم
شفیق راۀ تنهایی من باشی تو در عالم
بلا گیر تو میگردم حتی از من بگیرند دم
به پیش قامت سرو ات کنم من قامت خود خم
ندارم دستت از دامن بجز درخاک و آندم هم
که بر خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردم
منم آن عاشق زلف و هلال ماۀ ابرویت
قیامت میشود آندم که گردانی زمن رویت
مشامم تازه می سازد شمیم سنبلِ مویت
کشیدم در برت ناگاه و شد در تاب گیسویت
نهادم بر لبت لب را و جان و دل فدا کردم
مدتی شد که من در پردۀ عشق ساز می جُستم
به ایمای چشم و ابروت رمز و راز می جُستم
به شوق و آرزوی دل چو تو دمساز می جُستم
شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز می جُستم
رخت می دیدم و جامی هلالی باز میخوٓردم
به تو میگویم ای جانان بیا جام پیاپی ده
مرا از ساغر چشمت هزاران باده و می ده
نمیگوید جلال بر تو که فردا ده و یا کی ده
توخوش میباش باحافظ برو گوخصم جان می ده
چو گرمی از تو میبینم چه باک از خصم دم سردم
سیدجلال علی یار ( ملبورن استرالیا )
درود به استاد محترم آقای سید جلال علی یار ، تشکر از محمس عالی تان . مانند همیشه زیباست. زنده وسلامت باشید. مهدی بشیر
جناب سرور عالیقدر استاد محترم آقای مهدی بشیر را هزاران درود نمیدانم کدام حروف و الفبای زرین را پهلوی هم قرار دهم و معانی را افاده کند که جبران این همه زحمات و زینت کار های شما را در میدان ویرایش و پیرایش کند میدانم با همه مشکلات زندگی و مریضی که عاید حال شما شخصیت فرهنگی ، فرهیخته و سر چشمه ادب و الگوی انسانیت است مشکل است در خدمت باشید اما با همه این مشکلات خود را در خدمت ادب و فرهنگ قرار داده اید من در تیلفون با شما مکرراً گفتم که خود را زحمت ندهید بگذارید متوجه صحت خود باشید مگر دیده میشود که فرهنگ و دانش ادبی را از جان خود بهتر دوست دارید عزیز و سرور گرامی ندارم آنچه که در خور و سزاوار کار آمد های شما باشد همه توصیف و تعریف را در مقام کوه پایه های ادب شما مانند پنبه در مظهر آتش میبینم ما ها که چند کلمه را پشت هم میگذاریم و نامش شعر میمانیم و کجکلاهی میکنیم که شاعر و فرهنگی هستم نه بخدا هیچیم وهیچ راستش گرد راه شما بزرگمرد شده نمیتوانیم فقط دعای این حقیر اینست که خداوند صحت شما مستدام و محکم داشته باشد سلامت و مؤید باشید. با تشکر و سپاس.
جناب علی یار عزیز دوست شفیق و مهربانم را درود میفرستم ، خوشحالم که بازهم از شما میخوانم.
با عرض حرمت
قیوم بشیر هروی