شمع حضور !
تاریخ نشر جمعه هفتم جدی ۱۳۹۷ – ۲۸ دسامبر ۲۰۱۸– هالند
محترمه خانم عزیزه عنایت
بیتودلگیــرشـب وهــرنفسش یـلـدا است
که به خـلوتـگـه من مرغ دلم تنها است
همه جا پهن شده رخت سکوت ماه برخ
پــرده ازابــرسیـاه دارد ونـا بـیـنا است
خاطرم شاد نشد ازشمع سوزان حضور
که فـروغش بکف بـاد شب ویغما است
پاسی ازشب بگذشت مژه نیاسود بخواب
که بـدل وسوسه وبــارغم وســـودا است
دلم ازجــورزمـان خسته وبنشسته بخون
بـامیــد سحــروروشنـی ای فــردا اسـت
وهـم پیچـده ســراپـای وجــود شـب مـن
گـوئیا پشــت درم دیـوسیـه تــرسا اسـت
بگـذرد نیز” عزیزه ” شب دلگیــرو سیـاه
صبح پــرنــورخـدا وکـرمش با ما است
عزیزه عنایت : ۲۰۱۸/۱۲/۲۰
درود به خواهر گرامی محترمه خانم عزیزه عنایت ، بازهم سروده زیباست . تشکر از شما . مهدی بشیر
سلام خدمت شما برادر گرانقدر جناب محمد مهدی بشیر تقدیم است .
سپاسگزارم از نشر سروده در سایت همه گانی و مردمی ۲۴ ساعت .
سلامت و همیشه درپناه ایزد متعال باشید .
درود بر خواهر گرامی ام بانو عنایت عزیز ، قلم زیبا نویس تان را می ستایم ، سعادتمند باشید.
با عرض حرمت
قیوم بشیر هروی