غم دیرینه
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۰ جدی ۱۳۹۷ – دهم جنوری ۲۰۱۹– هالند
محترم استاد سیدجلال علی یار
( ملبورن استرالیا )
صنم یک شب نشد مهمانم ای دل
نکرد در خلوتی پرسانم ای دل
سِر عشقم کلاه بازی نداند
که من رمز محبت دانم ای دل
اگر یار الفتی با من نماید
به خوان عشق او می مانم ای دل
شب و روزم به شادی کی توان برد
که بی روی بتی نتوانم ای دل
اگر گرداند رخ از من بتِ من
ز سودایش به صد افغانم ای دل
مرا عهدیست با جانان همیشه
وفا دار تا قیامت مانم ای دل
خدا داند و تو در زندگانی
غم دیرینه و پنهانم ای دل
مرا با دیگران الفت نباشد
به او باشد همین پیمانم ای دل
شمیم عطر کی آواره ام کرد
ز بوی زلف او نالانم ای دل
جلال داغ بتی دارم شد عمریست
که فارغ از گل و بوستانم ای دل
سیدجلال علی یار ( ملبورن استرالیا )
جنوری ۲۰۱۹
درود به استاد محترم جناب آقای استاد سید جلال علی یار ، بازهم مانند همیشه سر.ده زیبا و عالیست. زنده وسلامت باشید. مهدی بشیر
جناب محترم سرور گرانقدرم محمد مهدی بشیر را درود پیهم تقدیم باد شما سرور و خیلی بزرگوارید باز هم لطف و مرحمت شما قابل تقدیر و تحسین است میدانم با وجود مصروفیت ها کاری تان وقت تانرا با این خط خطی های کوچکتان مصرف نمودید و با زینت و زیور هنر تان در صفحه وزین ۲۴ساعت خویش غزل حقیر را صاحب اعتبار ساختید من از شما فرهیخته و ادیب بزرگوار ابراز تشکر و قدردانی نموده آرزومندم که خداوند کریم شما را درین راستا یاری نموده صحت و عافیت نصیب بفرماید ممنون زحمات تان سرفراز و سعادتمند باشید.
جناب علی یار عزیز خوشحالم که بازهم از شما میخوانم ؛ مؤفق و سرفراز باشید.
با عرض حرمت
قیوم بشیر هروی