دست خیال
تاریخ نشر دوشنبه هشتم دلو ۱۳۹۷ – ۲۸ جنوری ۲۰۱۹هالند
دست خیال
محترم استاد سیدجلال علی یار
( ملبورن استرالیا )
خوش آندمی که رود جانِ من برای تو یار
رسد به بزمی که آنجا بود لقای تو یار
فراق و درد تو با اینهمه دشواری آن
کجا روم و بپرسم سراغِ جای تو یار
عاشق خون جگرم تشنۀ لعلِ لبِ تو
لبِ خندان تو باشد بمن دوای تو یار
اسیر عشق تو شد طاهر دست آموزت
صدا بزن که بیاید به یک صدای تو یار
ز تنگنای عالم ناسوت و گرفتاری آن
روم ایمن شوم به شوق و در هوای تو یار
چه مانده ام در این خاکدان تیره و تار
چسان احوالِ تو گیرم ز رهنمای تو یار
چو روح از تن و کالبد بدر روم و شوم
برون به گردش و در گلشن و فضای تو یار
ز حبس پرغم دنیای دون شوم رها و روم
به دلکشای بهشت سا و در سرای تو یار
جلال سزد مرا دولتِ یگانه یی عشق
مگر که دستِ خیالم کشد به پای تو یار
سیدجلال علی یار ( ملبورن استرالیا )
بیست و چهارم جنوری ۲۰۱۹
درود به برادر بزرگوار و استاد گرامی جناب محترم آقای سید جلال علی یار ، تشکر از سروده زیبا و مانند همیشه عالی تان. موفق و سلامت باشید.
مهدی بشیر
جناب علی یار عزیز ممنونم از سروده زیبای تان ، قلم تان همیشه رنگین و طبع تان رسا باد.
با عرض حرمت
قیوم بشیر هروی
سرور عالیقدر جناب آقای بشیر سپاسگزارم و ابراز قدردانی دانی از شما فرهیخته زحمات را ببخشید خیلی‌ها زحمت کشیدید و با طرح و دیزاین غزل حقیر را در صفحه وزین ۲۴ ساعت دست نشر سپردید افتخار بخشیدید صحت و سلامتی شما غیر از خداوند متعال خواهانم. با احترام.