موضوع تأسیس شعبه را با پروگرامهای شان با شخص رئیس پوهنتون جناب سعیدی و بعدآ با آقای رسول معاون علمی پوهنتون در میان گذاشتم، بدون کدام موانع همه پذیرفته شد واختیار برای شخص من شهرانی داده شد، گویا اینکه پروگرامهای سه شعبه تیاتر، موسیقی وتعلیم و تربیه هنر تأسیس و آمادۀ فعالیت گردید.
در همین مقطع آماده گی جهت کار با یکی از اسیستانتهای هنرهای زیبا عبدالمالک خان دوست زاده که تخلص اورامن انتخاب کرده بودم و برای من بسیار عزیز بود، با وی بریاست پوهنتون رفتیم و گفتیم که ما اکنون آمادۀ کار وزنده ساختن دیپارتمنت های جدید چون تیاتر، موسیقی،تعلیم و تربیۀ هنر میباشیم، رئیس پوهنتون فرمود که مشکل شما اکنون یافتن استاد برای دیپارتمنت های متذکره میباشد و برایش گفتیم که اگر اجازه باشد ما خود به اینکار اقدام مینمائیم، بشرط آنکه مسایل اداری و مصارف آنهارا پوهنتون برای ما یاری بدهد، آن هم به خوشی پذیرفته شد.
چون استاد غلام محی الدین شبنم غزنوی، استاد رئیس پوهنتون در دارالمعلمین کابل بود، بدون کدام مشکل اورامنحیث استاد حق الزحمه در شعبۀ تعلیم و تربیۀ هنر مقررنمودیم.
در مرحلۀ دوم، من میخواستم که داکتر محمد نعیم فرحان که درمسلک تیاتر دکتورا و شخص مسلکی بود و درمربوطات وزارت اطلاعات وکلتور ایفای وظیفه مینمود، اورا منحیث استاد رسمی مقرر نمایم، زمانیکه تقرر وی رابه مجلس آمرین فاکولته پیشنهاد نمودیم بدبختانه یکتعداد محدود کور ذهن هنوز هم در ساحه علمی پوهنتون وجود داشتند اولاً شعبۀ تیاتر را شعبۀ رقاص ها گفتند و ثانیآمسئله مذهب را در میان آوردند و جنت مکان استاد فرحان پیرو مذهب امام جعفر و جعفریه بود، البته تکلیف من به حد نهایی رسید و باید دلایل زیاد میگفتم وبالاخره طرف قناعت اکثریت قرار گرفت و آقای فرحان منحیث نامزد پوهنیار پذیرفته شد، بدین ترتیب از آغاز تا انجام جناب داکتر فرحان را از مطبوعات من آوردم و رتبۀ اکادمیک بخشیدم، گفتۀ بالا را مرحوم کریم زیارکش برادر بزرگ داکتر فرحان چنین نوشته است:
« در سال ۱۳۵۹ هـ بحیث استاد (فرحان) در کرسی تیاتر دیپارتمنت هنرهای زیبا مربوط فاکولتۀ ادبیات و علوم بشری پوهنتون کابل توسط هنرمند بزرگ پروفیسور دکتور عنایت الله شهرانی تقرر حاصل کرد». (ص ۱۲ کمیدی زنان عصبی)، این کتاب توسط مرحوم فرحان ترجمه و برادر زادۀ شان در جرمنی بچاپ رسانده است.
همچنان محترمه ماریا دارو مؤلف کتاب «هنرمندان تاریخساز تیاتر» نیز در سوانح اینجانب شهرانی و دکتور نعیم فرحان در زمینه اشاره فرموده اند که:
«دکتور شهرانی مؤسس شعبۀ تیاتر، دکتور فرحان را بعداً منحیث استاد بامشکلات زیاد بیرون از ساحه پوهنتون استخدام نموده اند».
قابل ذکر است که کتاب محترمه ماریا دارو که در سال(۲۰۱۳م) درکشور کانادا بطبع رسیده و در کتابخانه عمومی کانگرس امریکا نیز راجستر و کاپی رایت گردیده است یکی از معتبرترین کتابهای است که تاریخ هنر تیاتررا در افغانستان زنده میسازد.
با آوردن مرحوم داکتر فرحان موضوع تیاتر آسان گردید واورا گفتیم که دردیپارتمنت تیاتر دو شخص دیگر راضرورت داریم، بناً طی چند روز محدود محترمه زلیخا جان نورانی و استاد عبدالقیوم بیسد را به همکاری داکتر فرحان آوردیم، زلیخا جان چون تحصیلات عالی نیز داشت، اورامنحیث استاد رسمی و استاد بیسد را بشکل حق الزحمه ماهواره سه هزار افغانی قرارداد نمودیم. در مجلس فیصله نمودیم که شعبۀ تیاتر را که ماه ها پیش از تشریف آوری این سه استاد تأسیس کرده بودیم. زلیخا جان با وجود آنکه هنوز نامزد پوهیالی بود آمر شعبۀ تیاتر تعین نمودیم وداکتر فرحان را در شعبۀ موسیقی منحیث آمر مقرر کردیم، استادان شعبۀ موسیقی هرسه نفرشان بمانند استاد شبنم استادان حق الزحمه یی بودند آن استادان محترم عبارت ازاستاد حسین ارمان، استاد سلیم سرمست و استاد ننگیالی بودند، استاد موسی قاسمی را نیز خواسته بودیم ولی آنان استادی را نپذیرفتند.
از اینجا باید دانست که دیپارتمنت های سه گانۀ موسیقی، تیاتر و تعلیم و تربیۀ هنر قبلاً تأسیس شده و پروگرامها نیز مطابق روحیه مردم خود ما ساخته شده بود، بعد از آن ما استادان را از ساحۀ مطبوعات انتخاب و به پوهنتون آوردیم، معاش های ماهوارۀ شان را نیز از طریق ادارۀ مرکزی پوهنتون تعین کرده بودیم و محترمه زلیخا جان نورانی و داکتر فرحان در قطاراستادان رسمی مطابق لایحۀ پوهنتون معاش ماهوار میگرفتند که خیلی ها ناوقت مراتب قانونی شان طی گردید و یکسال بعد آنها از نامزدی کدرخلاص شدند و بحیث استاد شناخته شدند.
در همین ایام بود که هنرهای زیبا به اثر تلاش های پیگیر٬ صاحب پنج دیپارتمنت شده بود و عموماً کارهای اداری آمریت هنرهای زیبا را مستقیماٌ از طریق ریاست پوهنتون اجراء می نمودیم، در یکی از روزها بودجۀ یکسالۀ شعبات هنرهای زیبا را با استادان برآورد نمودیم که بالغ به چهارصد و پنجاه هزار افغانی میگردید و فاکولتۀ ادبیات وعلوم بشری به هیچ صورت این نوع بودجۀ زیاد را در تخصیص خود نداشتند، لذا بنده شهرانی، داکتر فرحان رابا خود گرفته به رئیس پوهنتون موضوع را پیشنهاد کردیم، گویا که وی منتظر ما باشد فوراً چهار و نیم لک افغانی را بصورت رسمی بنام آمریت هنرهای زیبا تخصیص داد و ما از آن تاریخ به بعد بحیث یک دستگاه مستقل بکارها شروع نمودیم و من منحیث آمر عمومی وداکتر فرحان اگرچه دورۀ نامزدی خود را طی نکرده بود بشکل معاون من بکارها آغاز نمودیم.
مستقل ساختن هنرهای زیبا از پیکر فاکولتۀ ادبیات و علوم بشری:
از کارها و فعالیت های که در ارتقای هنرهای زیبا انجام دادیم در سطور سابقه ذکر گردید و اینکههنرهای زیبا بشکل یک فاکولتۀ مستقل در دانشگاه کابل جای و موقف پیدا کرد.
برای تمام مردم عزیز ما هویداست که نسبت تغیرات سیاسی در کشور شرایط زندگی برای مردم خیلی ضیق گردیده بود و دو برادرم توسط همان رژیم بر سراقتدار به شهادت رسیدند . بنده نیز تحت مراقبت قرارداشتم بناٌ راه هجرت را در پیش گرفتم تا آن زمان هنرهای زیبا منحیث آمریت عمومی شناخته شده بود که ارتقا دهنده دو شعبۀ نقاشی و هیکل تراشی بسویه فاکولتهدر حقیقت من شهرانی بودم و اینکه در آمریت عمومی(فاکولته هنرهای زیبا) شعبات سینماتوگرافی، میناتوری، تاریخ هنر و خطاطی نیز به شکل جدی به پیش برده میشد و در حقیقت این شعبات هنر های زیبا در تاریخ فرهنگ افغانستان بار اول شکل اکادمیک را بخود گرفته بود.
در سال اول تأسیس شعبات موسیقی و تیاتر و تعلیم وتربیۀ هنر، در صنف اول شعبۀ موسیقی دو جوان بنامهای خالد ارمان ، فرزنداستاد حسین ارمان و احمد ناصرسرمست فرزند استاد سلیم سرمست شامل گردیدند و پدرانشان در آن وقت دو سکالرشیپ را پیدا کردند که باید جهت تحصیلات عالی بخارج بروند، چون آنان محصلان جدیدالشمول پوهنتون کابل در شعبۀ موسیقی بودند بناً باید موافقه آمریت هنرهای زیبا را میگرفتند، لذا اینجانب به اوراق هردو توافق و امضاء نمودم ، سپس کارهای اداری شان را پدران شان به راهنمایی داکتر فرحان که در پوهنتون جدیداً آشنایی حاصل کرده بود از طریق پوهنتون پیشبردند .
بعد ازاینکه دو شعبۀ نقاشی و هیکل تراشی را ارتقاء داده به صورت آمریت مستقل یا فاکولتۀ هنرهای زیبا تشکیل دادم فاکولته یا آمریت عمومی را بدینگونه به دیپارتمنت ها تقسیم نمودم، آمر شعبۀ نقاشی سید فاروق فریاد آمر شعبه هیکل تراشی و تاریخ هنر سراج الدین سراج، آمر شعبۀ تیاتر زلیخا جان نورانی، آمر شعبۀ موسیقی داکتر نعیم فرحان، آمر شعبۀ تعلیم و تربیه هنر استاد غلام محی الدین شبنم غزنوی و استاد عبدالکریم رحیمی علاوه بر آمریت درشعبات میناتوری، خطاطی در بسیاری از فعالیت های دیگربا عبدالمالک دوست زاده با اینجانب همکاری های بی دریغانه مینمودند، همۀ این جوانان میدانستند که همه جان فشانیها و کارهای من فقط بخاطر رضای خداوند و خدمت وارتقای فاکولتۀ هنرهای زیبا بود و بس.
در نتیجه لازم بگفتن میباشد که دو کورس نقاشی و هکیل تراشی توسط شخص پوهاند صاحب میر حسین شاه رسما ًدر سال (۱۹۷۵م) در چوکات فاکولتۀ ادبیات و علوم بشری تأسیس گردید و سه شعبۀ موسیقی، تیاتر و تعلیم و تربیه هنر را اینجانب عنایت الله شهرانی تأسیس نمودم، شعبۀ سینماتوگرافی را در ختم این سه دیپارتمنت اخیرالذکرعلاوه نمودم و نیز دیپارتمنت های هنرهای زیبا بخاطرتعدد شعبات مختلف حق یک فاکولته مستقل بودن را داشت به فاکولته ارتقا دادم که طبعاً این خدمت معنوی را در جمع خدمات خاص و مشروع خود میدانم، و تکرار مینمایم که چهار دیپارتمنت موسیقی، تیاتر، تعلیم و تربیۀ هنر وسینماتوگرافی را شخصاً من تأسیس نموده ام که هیچکس این کار را بجز از من نکرده است.
در خاتمه لازم به یادآوری است که جنت مکان داکتر نعیم فرحان از آغاز دوستی ما از سال (۱۹۷۸م) تا زمان وفات شان بدوستی خود با من قایم بودند، اما در طول یک مصاحبه با خانم لیلا تیموری در باره تاسیس هنرهای زیبا گفت:
« بمجرد یکه در پوهنتون کابل پا گذاشم شعبۀ تیاتر را افتتاح و اساس گذاشتم،» وهم چنان درکتاب جناب محترم عبدالوهاب مددی نیز از زبان مرحوم فرحان درباره موسیس شعبه تیاتر تذکر رفته است. من در تعجب شدم و نا گزیر چند سطر در مقابل ادعای شان نوشتم، به فاکولتههنرهای زیبا و کاپی جهت نشر به جریدۀ «امید» فرستادم و همچنان یک کاپی برای مرحوم فرحان نیز ارسال کردم . بعد از این که نوشته و ردیۀ مرا گرفتند، برایم تیلفون کردند و از من تقاضا نمود که ازموضوع صرف نظر بدارم . اما بخاطر روشن ساختن موضوع که جناب داکتر فرحان حیات داشتن ، به نشرآن اقدام کردم. تا نسل آینده و جوانان که در این رشته به تحصیل میپردازند ، از واقعیت تاریخی مطلع باشند.
این نوع وقایع در دنیا بسیار رخ داده است، فامیل گرامی وارجمند داکتر فرحان همانطوریکه بوقت حیاتش بر من عزیزبودند اکنون نیز به همان اندازه عزیز می باشند.
بااحترام شهرانی
آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است.
درود به محترم دکتورعنایت الله شهرانی که با نوشته عالی شان حقایق را بیان نموده اند.
با معذرت که این مقاله آنطوریکه لازم بود نشر نشد و چندین ساعت سرش کار کردم نتوانستم مانند مقالات نویسنده گان دیگر نشر کنم و علت آن تایپ کردن مطلب بود و حروف ها بدون فاصله تایپ شده بود و بنده از شروع چند سطر آنرا از سر تایپ کردم ولی مطلب زیاد طویل بود و نتوانستم همه را تایپ نمایم. موفقیت استاد محترم آقای شهرانی را خواهانم. مهدی بشیر
با سپاس بیکران از سرور گرانقدر فر هنگی زحمتکش جناب مهدی جان بشیر هروی و سایت ٢۴ ساعت وزین که با نشر مطالب علمی و ادبی خد مت گذار همه هموطنان اند و همچنان از استاد معظم جناب داکتر صاحب شهرانی سپاسمندم که همیشه از نبشته های پر ارج شان کسب فیض میکنم وجود شان دور از گزند باد