عید قربان
تاریخ نشر یکشنبه ۲۷ اسد ۱۳۹۸ – ۱۸ آگست ۲۰۱۹ هالند
این غزل را دو سال قبل سروده بودم که با رهنمایی استاد گرانقدرم جناب ناصر طهوری بازنگری گردید و اینک دو باره آنرا تقدیم شما عزیزان می نمایم.
قیوم بشیر هروی
ملبورن – آسترالیا
نهم آگست ۲۰۱۹
عید قربان
عید قربان آمد و میهن گرفتار غم است
رنج و غصه یکطرف ، دلها دچار ماتم است
مردم ما روزوشب قربان شوند از جنگ پوچ
ای خدا تاچنداین سان وضع عالم، درهم است
زنده گی با حسرت و فریاد و واویلا چرا؟
بهرچه باید بسوزیم این چه شرح مبهم است
مسجد و محراب و منبر جای امن خلق نیست
رخم های مردمان محتاج قدری مرهم است
سیل خون جاری نمودنداین چنین درهرطرف
طالب و داعش به هر سو در نقاب آدم است
سوختم ، آتش گرفتم ، صد دریغا ای ( بشیر)
وه که این سان،دولت ما نزدمردم سرخم است
درود به برادر عزیم قیوم جان ، تشکر از سروده مملو از احساس پاک تان. لعنت به کسانیکه عید مردم افغانستان را به ماتم تبدیل کردند . مهدی بشیر
درود و مهر نثار شما باد برادر عزیزم مهدی جان گرامی ، آرزومندم آنهاییکه باعث بدبختی و خونریزی هموطنان ما میشوند و شادی های شان را به غم مبدل می سازند هرچه زودتر نیست و نابود شوند .
با عرض حرمت
قیوم بشیر هروی