پرتگاۀ خطــر !
تاریخ نشر چهار شنبه ششم قوس ۱۳۹۸ – ۲۷ نوامبر ۲۰۱۹ هالند
پرتگاۀ خطــر!
تا زانــدوۀ غــریبان چشم تـر داریـم مـا
داغ هــای همچو لاله درجگــرداریـم مـا
بازسرماه است وسردی وتن لرزان شان
ازغم آنــان بــدل مــوج شـرر داریـم مـا
هرشب از فکر یتیم وکلبــۀ سرد غریب
اشک، دردامـن چوگوهرتا سحرداریم ما
دل نشد آسوده, یکـدم ازغـم و آلام شــان
تا خیــال راحـت آنــان به ســر داریـم ما
غرق, میهن گشته درگرداب طـوفان بلا
سا لها شد, نـا خـدای بی خبر داریـم ما
راه را جـویـم، ای همـمیهـن هوشـیارمن
زانکه کشوررابه پرتگاه خطـرداریـم ما
گـرنمایـم پــاک ازآئـینـۀ دل گــرد کیـن
نخل الفت را به دلهــا بــارور داریـم ما
با صفا ویک دلی چــون قـوت سیلابـها
خانـۀ دشمن, بیا زین ملک بـرداریـم ما
اتفاق آرد (عزیزه) صلح وآسایـش به بـار
آرزوی خــوبـی کشور داریــم مــا؟
عزیزه عنایت : برگزیده ازچهارمین دفترشعری ام” دخت غروب“
درود به خواهر گرامی محترمه خانم عزیزه عنایت. تشکر از سروده عالی و مملو از احساس پاک تان. مانند همیشه زیباست. موفق باشید. مهدی بشیر
سلام و درود بر شما برادر گرانقدر جناب محمد مهدی بشیر تقدیم است !
ممنون فعالیت فرهنگی که با نشر سروده در سایت همه گانی ۲۴ ساعت افتخار بخشیده اید .
خداوند شما را همیشه سلامت و با افتخارات زیاد داشته باشد .
درودومهر نثار شما خواهر گرامی ام بانو عنایت عزیز ، خوشحالم که بازهم از شما می خوانم. مؤفق باشید
باعرض حرمت
قیوم بشیرهروی