از هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی
تاریخ نشرشنبه ۳۰ حمل ۱۳۹۹ – ۱۸ اپریل ۲۰۲۰ هالند
حکایت ۲۸۹
اگر از دست احسان مرهم دلها نمی گردی
بخلق از خود تسلی دار باری اهل عالم را
« صاحئب »
مقایسه
زنی را از خوارج ، نزد حجاج بن یوسف ثقفی معروف که در روز ۱۳ رمضان سال (۹۵) هجری در گذشته است آوردند.
حجاج ، هرچه با او سخن میگفت ، آن زن بجانب وی نگاه نمی کرد.
یکی از خواص حجاج خطاب بآن زن گفت :
امیر با تو سخن می گوید وتو بطرف او هیچ نگاه نمی کنید ؟!
زن ، جواب داد :
من از خدای تعالی حیا می کنم که بطرف کسی که خداوند نظر لطف خود را از او برداشته است نگاه کنم.
حجاج پرسید:
از کجا می دانی که خداوند نظر لطف خود را از من برداشته است ؟
زن در پاسخ گفت :
اگر نظر لطف خود را از تو بر نمی داشت ترا بظلم کردن باقی نمی گذاشت.
حجاج بطرف ندیمان خود متوجه شد و از ایشان پرسید:
بنظر شما من با این زن چگونه باید رفتار کنم ؟
ندیمان حجاج ، همگی رأی به کشتن آن زن دادند.
زن گفت :
ای حجاج ، وزیران فرعون از ندیمان تو بهتر بودند !
حجاج پرسید:
چگونه بهتر بودند ؟
گفت :
وقتی که فرعون در باب قتل حضرت موسی علیه السلام با ایشان مشورت کرد « ارجه و اخاه» گفتند ( یعنی او وبرادرش را باز گردان) اما اینان بجرم اینکه من سخنی بر خلاف میل ایشان گفته ام بکشتن من اشاره کردند.
حجاج ، او را تصدیق کرد و از قتل او صرف نظر نمود واو را نزد قومش فرستاد.
سلسله این حکایات ادامه دارد
تشکر از برادر عزیزم قیوم جان که باز هم یکی دیگر از حکایات کتاب هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی پدر گرامی ما شاد روان استاد بشیر هروی را تایپ نموده و تقدیم علاقمندان آن نموده اند . از خواننده گان عزیز سایت ۲۴ ساعت میخواهم که سلسله این حکایات جالب و آموزنده را مطالعه نمایند و همچنان بدوستان خویش هم ایمیل نمایند تا آنها هم از مطالعه آن مستفید شوند . مهدی بشیر
روح استاد بزرگوار بشیر هروی شاد ، حکایت جالب و آموزند بود . جهانی سپاس از برادران فرهنگی آقایان مهدی بشیر و قیوم بشیر. خداوند شما را همیشه سلامت داشته باشد.
تشکر از برادر محترم آقای عبدالله جان هروی ، خداوند رفته گان شما را هم بیامرزد . ممنون حسن نظر تان .مهدی بشیر
روح این بزرگ مرد ادب شاد باشد و درود برشما مهربان که از حکایاتی این گنجینه بدسترس خواننده گان قرار میدهید .
ممنون خواهر گرامی محترمه عزیزه جان عنایت. شما زنده و سلامت باشید. مهدی بشیر