کابوس
تاریخ نشر جمعه ۱۶ جوزا ۱۳۹۹ – پنجم جون ۲۰۲۰ هالند
شیما غفوری
خواب می بینم زمین لرزان شده
طفل روحم چون گلی پاشان شده
خواب می بینم که گرگان دره
قاضی و مشاطه و دربان شده
خواب می بینم که خورشید نیمه است
نیم دیگر لاش قبرستان شده
خواب میبینم شمالک ممنوع است
جای آن گرمای تابستان شده
خواب می بینم که آب افتاده است
قطره، قطره زیر پا پنهان شده
خواب می بینم که کوه با ابهتش
خورد ترک چون لانۀ زاغان شده
خواب می بینم که هر جا ناله است
قیل و قالِ محشر یزدان شده
خواب می بینم که رنگ آسمان
در سیاهی قیر تر از آن شده
خواب می بینم که جنگ است و شتاب
آدمی در شعله ای بریان شده
خواب می بینم سحاب ما عقیم
ابر ها بی برف و بی باران شده
خواب میبینم زخشکی زمین
چاک و چاله طوق هر بوستان شد
خواب می بینم که دود تیره ای
از زمین شهر ما فوران شده
خواب می بینم که مهتاب خیال
در فضا بیراه و سرگردان شده
خواب میبینم که میمیرم زغم
گویی دنیا صحن قبرستان شده
این همه خوابم چه ترساند مرا
واقعیت های وطن این سان شده
تا همه با یک صدا و یک مرام
برنخیزیم ملک ما ویران شده
صلح و آشتی گر نیاید در میان
دشمنان گرز و وطن سنگدان شده
جرمنی ۰۵.۰۶.۲۰۲۰
تشکر از خواهر گرامی محترمه پوهندوی شیما غفوری ، سروده زیبا و مملو از احساس است . باید به عرض برسانم که خواب نیست و همه واقعیت دارد. مهدی بشیر
از برادر گرامی محترم مهدی بشیر ادمین موفق سایت فعال ۲۴ ساعت به نسبت نشر عاجل سروده ام جهانی سپاس و امتنان می نمایم. موفقیت ایشان را بیشتر از پیش در زندگی فرهنگی کشور خواهانم.
خواهر گرامی بانو غفوری عزیز ! قلم زیبای تان را ارج نهاده و احساس پاک تانرا می ستایم ، سعادتمند باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی