مستی چشم
تاریخ نشر جمعه ۲۱ سنبله ۱۳۹۹ – ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۰ هالند
مستی چشم
نوشته نذیر ظفر
مستی ز چشم تست میان شرابها
دلها ز سوز عشق به مثل کبابها
بی یاد تو به خنده نیارد زغنچه سر
خوشبو و دلبرانه و مشکین گلابها
رسوا شود به دیده مردم شیوخ شهر
وقتیکه افتد از رخ ایشان نقابها
مد هوش چشم سبز توام دلربای من
ما را مکن حساب ز جمع خرابها
بسکه سواد چشم تو اموخت شاعری
بنوشته اند به وصف جمالت کتابها
هر کس ز جرم عشق رود گر به زیر دار
در گردنش ز غصه بلرزد طنابها
هر گز مشو تو غره درین عمر ای ( ظفر)
در روی آب دیر نماند هباب ها
نذیر ظفر
واه واه چی زیبا ، مانند همیشه عالی . درود به ظفر عزیز. مهدی بشیر
سلام به برادر معظم و سرور گرانقدر فرهنگی جناب مهدی جان بشیر هروی و ممنونم از الطاف بیکران تان
همیشه با عافیت و شاد و سر فراز باشید
برادر بسیار عزیز و شاعر شیرین سخن آقای نذیر ظفر!
بگفتهء آقای مهدی بشیر “واه واه” چه شعر زیبای سروده اید.اگر بخاطر داشته باشم یکبار در کدام سفر ی در هوا پیمادر کنار یکی از زیبا رویان آسترالیائی نشسته بودید که در وصف آن زیبا روی شعر زیبای سروده بودید.(گرچه همه اشعار شما زییامی باشد) مگر حالا این زیبا روی زیبا چشمان را خود دیده اید یا
انتخاب ذوق آقای بشیر مباشد؟
هر دوی شما کامیاب وموفق باشید.
باعرض حرمت
داکتر حیدری