( خطاب به اشرف غنی )
تاریخ نشر سه شنبه چهارم قوس ۱۳۹۹ – ۲۴ نوامبر ۲۰۲۰ هالند
( خطاب به اشرف غنی )
من نگویم به تو که رهبر افغان باشی
همه در غصه و گریان و تو خندان باشی
روز و شب با ملتت دست به گریبان باشی
راست گویم تو چرا دیگر بدینسان باشی
کی ز درد و غمِ مردم تو پریشان باشی
بهتر اینست که در قید و به زندان باشی
مدتی شد که مردم همه حیران تو اند
هم رفیقان و شرکا و ندیمان تو اند
زاینهمه غالمغال و ناله و افغان تو اند
دوستانت همه دلسرد و پشیمان تو اند
تو بگو چارۀ شان چیست و چه تدبیر کنند
عاجز اند زین همه اندیشه که تقریر کنند
وطنم باد فنا رفت ، ندانی بی خبر
جوانان دارالبقا رفت ،ندانی بی خبر
من نگویم که چرا رفت ، ندانی بی خبر
مگر از دست شما رفت ، ندانی بی خبر
گوش کن گوش و دگر جنگ و جدل بس نما
عملِ زشت و ز کشتارِ بشر بس نما
بس کنید بس دگر بعد ازین تکرار نکنید
ترسم از اینکه شما خود را انفجار نکنید
ملتِ خویش دگر خسته و بیمار نکنید
بس دگر گوش به حرف غولِ اشرار نکنید
درد و اندوه و غم و غصۀ بسیار تا کی
انفجار و انتحار این همه تکرار تا کی
نوکرِ دشمنِ بیگانه نه باید بودن
بر ضد ملتِ فرزانه نه باید بودن
عدوی مردمِ دُردانه نه باید بودن
به سرِ زلف عدو شانه نه باید بودن
گر وطن رفت به بربادی تو بد نام شوی
کامیاب گشته دگر ها و تو ناکام شوی
این همه جور و جفا هیچ دل آزار نکند
مردم آزار بسی اینقدر آزار نکند
آنچه کردی به ملت، هیچ ستمکار نکند
هیچ شیاد و چپاولگر و بد کار نکند
گر مُرامت صفا و صلح آوردن باشد
پس چرا اینقدرها کشتن و مردن باشد
بس بود بس به دنبال تو بودن غلط است
تعریف تو و شرکای تو کردن غلط است
پشت تو ملت بیچاره ستادن غلط است
بس بود یاری به این خود کفاندن غلط است
نه زعیمی که غمی ملت و مردم داری
نه سرِ کشت و کشاورزی گندم داری
در غم ِ ما بخدا کی تو پریشان گشتی
سر سامان نداشتی و به سامان گشتی
کی به حیرانی ما لحظۀ حیران گشتی
تو فریب خوردۀ آن دستۀ شیطان گشتی
من ندانستم که با کی سر و سامان داری
فکر بربادیی این ملت افغان داری
بعد ازاین کاری مکن تا که شکایت نکنند
طنز پردازی و داستان و حکایت نکنند
دشمنان قتل و قتالِ بی نهایت نکنند
طالبان جنگ به شهر و به ولایت نکنند
تا که پادشاه و ریسِ ملک افغان باشی
مرد سیاست و متفکر جهان باشی
سیدجلال علی یار ( ملبورن استرالیا )
درود به استاد محترم جناب آقای سید جلال علی یار و تشکر از سروده عالی و مملو از احساس تان . کاش غنی و دیگر ارگنشینان و سپیدار ها چشم بیناه و گوش شنوا میداشتند . مهدی بشیر
جناب علی یار عزیز ! قلم زیبای تان را رنگین و طبع تان را رسا می طلبم ، سعادتمند باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
ملبورن – آسترالیا
دوست عزیز و سرور گرانقدر آقای بشیر هروی لطف لطیف و محبت شما فرهیخته و ادیب فرهنگی را ارجگذارم خوشوقت و افتخار میکنم که با خط خطی های حقیر در سایت وزین بیست چهار ساعت به اهتمام شما به نشر رسیده از اینکه در ویرایش و رنگ آمیزی و نما و زیبای شعر کوشیده آید و زحمات متقبل شدید جهانی سپاس زحمات را ببخشید منت گذارم صحت و عافیت شما و خانواده محترم شما را از بارگاه ایزد منان خواهانم موفق و مؤید باشید.