از هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی
تاریخ نشر پنجشنبه ۱۶ دلو ۱۳۹۹ – چهارم فبروری ۲۰۲۱ هالند
حکایت ۲۹۷
هنری باش و هرچه خواهی کن
نه بزرگی بمادر و پدر است
نافهء مشک را ببین بمثل
کاین قیاس بدیع معتبر است
« کافی همدانی »
وجه قرائت
علماء نحو میگویند اسم اشارهء « ذا » در حال افراد بهمین صورت ودر حال تثبیه اگر مرفوع المحل باشد « ذان » و اگر منصوب المحل یا مرجرورالمحل باشد « ذین » خوانده میشود .
از طرف دیگر اسماء اشاره را بمنی میدانند و میگویند« الف » در « ذان » و، یاء ، در ، ذین ، علامت رفع و نصب یا جر نیست ، بلکه این کلمات را همینطور وضع کرده اند و چون در آیتی از قرآن کریم « ان هذان لساحران» آمده وحرف (ان) از حروفی است که اسم خود را نصب میدهد برای کلمهء « هذان » که بعد از (ان) در آیه کریمه واقع شده تأویلاتی ذکر کرده اند که موضوع بحث آن خارج از دایرهء این حکایات است ، ولی چون این حکایت با این بحث ارتباط دارد توضیح فوق بیان شد.
ابوالحسن محمد بن احمد ابن کیسان (عالم مشهور نحوی که در بغداد زندگی میکرده و رؤسا و اشراف آن شهربمنظور استفاده از محضر وی بخانهء او میرفته اند و میگویند غالبآ صدها اسب بر درخانهء او ایستاده بود و او در سال ۲۹۹ هجری وفات یافته است ) یکروز بقاضی اسمعیل بن اسحق که از وی پرسیده بود:
وجه قرائت « ان هذان لساحران » باین صورت چیست و شما در بارهء اعراب آن چه نظری دارید؟
پس از اینکه لحظهء بتکفر پرداخت، گفت:
آنرا مبنی میدانیم و اعراب نمیدهیم و اشکالی هم رخ نمیدهد!
قاضی پرسید:
علت بناء آن چیست ؟
ابن کیسان گفت :
علت بناء آن اینست که مفرد آن « هذا » است و « هذا » هم مبنی است و تثنیهء آن بردو وجه هذان و هذین خوانده میشود.
این جواب قاضی را باعجاب واداشت و گفت :
چه خوب جوابی بود این جواب اگر کس دیگر هم آنرا گفته بود !
ابن کیسان گفت :
در این صورت ، خود قاضی هم آنرا بگوید تا همانطور که میخواهد جواب خوبی باشد !
سلسله این حکایات ادامه دارد
دوستان محترم !
بعد از مدتی از کتاب هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی شاد روان استاد بشیر هروی یکی از حکایات دیگر آنرا تقدیم شما عزیزان و کتابدوستان محترم مینمایم و از برادر عزیز و گرامی ام قیوم جان بشیر هروی تشکر میکنم که باز هم مانند همیشه آنرا تایپ و به دسترس سایت ۲۴ ساعت و خواننده گان عزیز گذاشته اند . مهدی بشیر
برادر عزیز ، اقاى بشیر خدمت فرهنگى شما مایه افتخار دوستان شماست ،
کتاب استاد بزرگوار با محتواى بزرگش انهم به زبان نحو ، درک بلند میخواهد .
صرف و نحو بمثابه مبداء و ماخذ زبان عربى و صورت استفاده ان در ادبیات ما کار اسان نیست
رو ح آزادمرد عرصه ى قلم ، فرهنگى تاریخ ، استاد على اصغر بشیر هروى شاد و یادش گرامى باد.
خداوند روح شانرا شاد داشته باشد با این اثر گرانبهای شان .
httpدوست بزرگوار و دانشمند محترم مهدی « بشیر » صاحب !
حکایت شماره « ۲۹۷» اموزنده و ارزشمند دانشمند فرزانه شاد روان استاد علی اصغر « بشیر هروی » صاحب را خواندم ؛ الله سبحانه و تعالی بهشت فردوس را نصیب شان بگرداند و برای شما دوست معظم و فامیل محترم ؛ صحت، طول عمر ، اجر جزیل و خیر و برکت نصیب کند .
بااحترام
برهان الدین « سعیدی»
http://www.said-afghani.org/seite-makalat/ustad-bashir-herawi-25.09.2011/hakaeate-%20297-05.02.2021%20Bashir%20Herawi.pdf
جهانی سپاس از دوست و برادر دانشمند جناب آقای برهان الدین سعیدی بابت نشر این حکایت در سایت وزین زنده یاد مولانا سید افغانی . از دوستان و خواننده گان محترم تقاضا میکنم با کلیک کردن لینک بالا از این سایت زیبا دیدن کند و دهها مطالب آموزنده را مطالعه کنند . مهدی بشیر
با سپاس و امتنان از زحمات مهدی جان عزیز و حضور همه دوستان و عزیزانی که این سلسله حکایت ها را مرور میکنند ، امیدوارم بتوانم چند حکایت پایانی را که از جلد نخست هزار ویک حکایت باقی مانده نیز تایپ و برای نشر ارسال کنم . روح پدر عزیز ما را شاد میخواهم و برای مهدی جان گرامی طول عمر و زندگی خوش و پرباری را تمنا دارم.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
ملبورن – آسترالیا