زیرکی کاذب
تاریخ نشر چهارشنبه ۱۸ حمل ۱۴۰۰ – هفتم اپریل ۲۰۲۱ هالند
زیرکی کاذب
#
#
#
هرنکته گفته ، از دهانش گُل درآورده . معکوس
هربار؛ یک گل خوشه ی سنبُل درآورده . معکوس
انجام داده ، نه ؛ هرآنچه وعده ها کرده
با جادوی گپ ، آبِ خم را ؛ مُل درآورده
با شوره زارِعقل ، او نه ازسرِتاسش
گل کاشته ، نه غنچه ی کاکُل درآورده
از زیرکی ی کاذبش آگه شدیم ، آنگه
از خود به پیشِ ما که نقشِ خُل درآورده
اثبات شد نادانی اش ، آن متفکر تا
ازخویشتن تمثیلِ عقلِ کُل درآ ورده
مانده به پیشِ ریش و بازارِکسادِ او
جنسِ تقلب ساخته ، بنجُل درآورده
آوازه ی آوازِسازِ تفرقه از اوست
دبدبِ قومیت ، هم از دهُل درآورد
رودِ زبان های همه آماده در جوشش
آنجا که از خشتِ تعصب ، پُل درآورده
از بینِ ده جوجه ی یک لانه پرنده اش
نُه تا کلاغ پیسه ، یکی بلبل درآورده . بلبل معکوس
علی احمد زرگرپور
دوست گرامی جناب آقای زرگر پور ، باز هم سروده عالیست. مهدی بشیر
مرهون لطف بی پایان شما هستم جناب بشیر فرهیخته . درود ومهر نثار تان . تا بی نهایت صحتمند و پویا وپایا باشید