هوای شب
تاریخ نشر سه شنبه ۳۱ حمل ۱۴۰۰ – ۲۰ اپریل ۲۰۲۱ هالند
آهسته می کشم نفسی ؛ درهوای شب
ترسم که بالِ مرگ گشاید ، همای شب
ازنای صبحِ دم ؛ ندمیده نوای نور
مُهرِ سکوت داده بلب ها صدای شب
یک رمزِشب ، نه گشته نهان ازدوچشمِ روز
صد رازِروز گم شده ؛ در لابلای شب
شاید درِ سپیده نه گردد به وقت ؛ باز
سِفت است بسته ، پنجره ی روشنای شب
در روزِتیره ؛ طاقتِ من ، طاق اگرنشد
بستم به پای صبحِ صبوری ، حنای شب
مسمومِ تیره گیست شبِ سهمگین من
صبحِ صفا مگربرسد ، ازقفای شب
شب ؛ رنگِ روزِمن شده ، روزم شبِ سیاه
سوزم برای روزِ خودم ، یا برای شب
دادم نه درسپیده دمان ؛ دستِ روز، دست
رفتم ؛ به نا کجای زمان پا به پای شب
آیا شود ؟ بدیده ی احساس بنگرم
آغازِ روزِروشن و؛ هم انتهای شب
علی احمد زرگرپور
جناب زرگر پور عزیز ، بازهم سروده زیباست. مهدی بشیر
دوست نهایت عزیز جناب بشیر فرهیخته را یک بهار درود نثار باد . ازاشتراک گزاری تان خیلی ممنون . مرهون لطف و زحمت بیدریغ شما هستم
زرگر پور گرامی احساسی که در سروده تان انعکاس یافته قابل قدر است. امیدواریم شب تار ما به روز روشن مبدل گردد.