۲۴ ساعت

23 فوریه
۱۰دیدگاه

شیوهء داستانسرایی امیر خسرو

تاریخ نشر چهار شنبه  چهارم  حوت  ۱۴۰۰ – ۲۳ فبروری  ۲۰۲۲ هالند

این مقاله از مجموع مقالات دانشمندانی استخراج شده که بتاریخ ۲۱ حوت سال ۱۳۵۳ در سیمینار امیرخسرو بلخی قرائت گردیده و بعدآ بصورت کتاب مستقل بنام (مجلس امیرخسرو بلخی) توسط انتشارات بیهقی در کابل  بچاپ رسیده بود.

شیوهء داستانسرایی امیر خسرو

نمونهء مثنوی هشت بهشت

بقلم: زنده یاد استاد علی اصغر بشیر هروی

بخش هفتم :

(این حادثه اصلی است که انتظار خواننده را موجب میشود).

دلارام بعد از مدتی اقامت در خانهء دهقان و آموختن دقایق هنر از وی ، خودرا امتحان میکند و از مهارت خویش در موسیقی مطمئن میگردد، در صدد بر می آید که قضیهء« دست بالای دست بسیار است» را نزد بهرام به اثبات برساند از آنرو هرروز :

چون شدی باد صبح نافه گشای

بر نشستی  به  رخش  آهو پای

بر  گل    تر    نقاب   بربستی

سایه    بر    آفتاد    بر   بستی

در  همه   جای   گاه   بیگاهش

بربط      عاشقانه     همراهش

برکشیدی  نخست   نالهء   زار

تار بودی ز وحش  دشت  قرار

همه  در پای بوس  سرو جوان

آمدندی  به  پای   خویش  دوان

سوبسو صف زدندی از کم وبیش

غایب ازخویش وحاضراندرپیش

همه را چون به  هم در آوردی

نغمه   در  بربط   تر   آوردی

پس منوم چنان زدی به صواب

که شدی چشم آهوان در خواب

چون شدندی زخواب خوش بیهوش

بازشان جسته ای  زدی درگوش

که  ازان  جسته   باز  جستندی

رسته  بر  رسته  باز  رستندی

این خبر در همه جا می پیچد که جادوگری بی مانند که دختر دهقانی است ، آهوان را از دشت جذب میکند ، بانوای موسیقی آنها را به خواب میبرد و با نوای موسیقی بیدار می نماید.

مخبران و پژوهندگان نیز ، بهرام را ازین حکایت مطلع میگردانند .

(این حادثهء اصلی داستان ، حالت انتظار خواننده را برمی انگیزد تا زودترعکس العمل بهرام را در برابر عمل دلارام دریابند.)

زان هوس ها که بود در بهرام

زین خبر در  دلش  نماند  آرام

بامدادان  عنان  به  صحرا  داد

سرو  را  با  دو باد  را  پا  داد

چون  تمنای  آن  تماشا  داشت

رفت جایی که  آن  تمنا  داشت

(این همه حادثه اصلی همراه با هیجان است ).

دلارام قبل از رسیدن بهرام ، به آنجا رفته و به کار جادوگرانهء خود سرگرم است ، بهرام  هنگامی که او را می بیند آرزوی خود را که دیدن هنرهای دلارام است اظهار میکند:

هر متاعی که هست  در  بارت

عرضه کن چون منم خریدارت

دلارام که منظوری جز متقاعد ساختن بهرام ندارد ، وقتی که اشتیاق او را به دیدن هنر نمایی های خویش می بیند، فرصت را غنیمت می شمشارد و بی درنگ ، آهنگ آهو  نواز را  می نوازد، آهوان صحرا پای کوبان بیش او می آیند وصف میکشند و دلارام:

چون سوی خویش خواند شان به سرود

پردهء خواب  راست  کرد  به رود

در  زمان   کان  نفس  فرو  بردند

همه    خفتند     گوئیا    مردند

چون دمی دیده  ها به هم بستند

ساخت آن جسته را که برجستند

زان نمونه  که  شرح نتوان داد

زنده را کشت وکشته راجان داد

(این همه حادثه اصلی همراه با هیجان است).

بهرام از شاهکار دلارام غرق شگفتی میشود ولی نمیخواهد حیرات خود را آشکار کند ، از آنرو می گوید:

ازین قبیل کارها در دنیا بسیار است ، بهتر از این هم امکان دارد

این چنین ها  بسیست  اندر دهر

هر کسی  دارد  از طلسمی بهر

کار  دانی   به   کشوری   نبود

که   ازو   کا ر   دانتری   نبود

(اینجا یک قدمی نقطهء اوج داستان است ، داستان هنوز هم اوج می گیرد ، نقطهء اوجش جایی است که عکس العمل دلارام در برابر تجاهل عرافانهء بهرام آشکار میشود) و اینست عکس العمل دلارام :

در شکر  خنده  شد بت  شیرین

گفت:  آری  ازان  ما  همه  این

زیرکان   در  هنر   بوند   تمام

لیک  بهتر  ز ما،  نه از بهرام

او که  از  ماده  نر  تواند  کرد

به  ازان  هیچکس   نداند  کرد

وانکه  او  مرده  زنده   گرداند

به  ازان  هر که   هست  بتواند

عدل وانصاف اگرره دین است

هم خود انصاف ده که عدل این است؟

جوهری کو گهر فراوان  سفت

راست گفت آنکه راست نتوان گفت

بهرام وقتی که صدای آشنا را می شنود، صاحب مدارا می شناسد و بی درنگ نقاب را از چهرهء او بر میدارد.

دست زد برقعش ز رخ بر بود

رفت  گرد   از  مه  غبار  آلود

داد  منزل   به   جان   مشتاقش

در  بر  آورد   چون  بغلطاقش

زد  ز عذر  گناه   خود   نفسی

عذر های گذشته خواست  بسی

ادامه دارد …

 

۱۰ پاسخ به “شیوهء داستانسرایی امیر خسرو”

  1. admin گفت:

    اینک بخش هفتم شیوهء داستانسرایی امیر خسرو نوشتۀ پدر گرامی ما زنده یاد  استاد علی اصغر بشیر هروی را که برادر عزیزم قیوم جان از شهر ملبورن استرالیا آماده نموده تقدیم شما خواننده گان محترم سایت ۲۴ ساعت و فیسبوک های آن مینمایم .مهدی بشیر

  2. حبیب الله حبیب گفت:

    ماشا الله عالی

  3. عبدالهادی رهنما گفت:

    هزاران درود بر روح پاک استاد عالیقدر و بزرگوار . که یکی. از غنیمت های روزگار ما بودند

  4. زلمی کاشفی گفت:

    روح و روان پدر بزرگوارتان شاد باشد و تمام پدرانیکه بدرود حیات گفتند روحشان شاد باشد وجناب شماعالیقدر که لطف نمودید داستان های شرین را خدمت دوستان پیشکش نمودید دایم صحت وسربلند باشید

  5. عبدالله هروی گفت:

    مقاله خیلی عالیست. روح استاد بزرگوار شاد.

  6. قیوم بشیر هروی گفت:

    با سپاس از شما مهدی جان عزیز حضور پرمهر دوستان عزیز را گرامی داشته ، سعادتمندی هریک را تمنا دارم. روح پدر بزرگوار ما و همه گذشتگان شاد وخشنود باد.
    باعرض حرمت
    قیوم بشیرهروی
    ملبورن – آسترالیا

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما