یادی از نکوکاران
تاریخ نشر چهار شنبه ۱۱ حوت ۱۴۰۰ – دوم مارچ ۲۰۲۲ هالند
دکتور سمیع خرمی به تنهایی با کارنامه های سزاوار احترام ونکوکاری های مداوم معرفی نمیشود. او همسری دارد با نام تانیا خرمی که در تکمیل وتحقق آرزوها و بهره مندی وی از نام نیک، تأثیر گذار است.
بازهم زحمات تانیا خُرمی در این محدوده پایان نمی پذیرد. تانیا خرمی با چهرۀ بشاش، دلسوزی وهمنوایی های بسیاری را برای دوستانی که از افغانستان مهاجرشده اند، انجام داده است. ارائۀ معلومات ومشوره ها پیرامون قوانین، معلومات در بارۀ انتخاب رشته های درسی، حل مشکل کارخانه گی شاگردان هموطن ما، مهیا کردن محل نشست های فرهنگی، خبرگیری و جویای احوال شدن بیماران، مساعد کردن زمینه ها برای رخصتی های تفریحی، بخشی از نکو کاری های وی است.
اما آنچه وی را به نحو شگفت انگیزی فراز می آورد، زحمات وی با جمعی از دوستان نکو کارش است که چند دهه پیشتر برای گشایش مکتب ها در داخل کشور آغازید. در این راستا بخشی از عمرعزیز خود را صمیمانه وبا تحمل دشواری ها ورنج سفر هموار کرد. به ویژه در کابل و شمال کشور دراندخوی، در اوضاعی چنان زحمات را پذیرفت که از زمین وهوا دشواری و طاقت سوزی با انسانها سخن میگفتند.
تانیا خرمی با جمعی از همکاران آلمانی ودوستدارسواد آموزی وغمخواری دختران وپسران، از راه نهاد مستقل پشتیبانی ازتأسیس مکتب ها در افغانستان، در دهۀ هشتاد ترسایی این بنیاد را تأسیس کردند.
به نقل از گزارش ZDFheute (26.08.2021)، ” انجمن حمایت از مکتب ها در افغانستان” که در سال ۱۹۸۳ تأسیس شد، دفترمرکزی آن در “اوستشتاینبک” Oststeinbek در نزدیکی هامبورگ است، از سال ۲۰۰۲ در مجموع ۶۵ مکتب برای ۷۵۰۰۰ دانش آموز در کشور هندوکش ساخته است.”
به رغم تداوم نا هنجاری های متعدد و تداوم جنگ در افغانستان وبا وجودی که برخی از کمک کننده گان مستقل، از ادامۀ وضعیت جنگی، عقب گشت ها، مخالفت با آموزش دختران در مکاتب و کار زنان در افغانستان مایوس شده بودند، نهادی که تانیا خرمی نیز درهیأت رهبری آن قرار داشت به تداوم فعالیت خود اندیشیدند.
اعضای نهاد پشتیبانی از مکتب ها در افغانستان، برای معرفی فعالیت های نهاد هر سال محفلی را دایر کرده و در پهلوی ارائه گزارش های جامع به دعوت شده ها، غذا های مشهور و موسیقی افغانستان را در برنامه ها گذاشته اند.
پس ازدورشدن طالبان در سال ۲۰۰۱ که سیلی از پول به سوی افغانستان راه یافت، میشد انتظار داشت که با آن علاقمندی به درس که در عمل مشاهده میشد، از انرژی شخصیت های نکو کار و دارندۀ تجربه بهره گرفته شود. اما متأسفانه دیری دوام نکرد که تعدادی از زراندوزان داخلی و کسانی از بیروکرات های مقیم در غرب که بعضا با همسر خویش به افغانستان رفته بودند، به خود اندیشی و انتقال پول به حساب های بانکی خود پرداخته، از جمله محدودیت و دشواری های دامنگیر تحصیل ومشخصاً دختران را تحمیل کردند. در آن اوضاع نیز دیده میشد که از یکطرف صدها ملیون دالری که برای معارف افغانستان اختصاص داشت، دزدیده شده و از نام مکتب های که نبودند پول گرفته میشد و از سوی دیگر دوستان نکو کار با امکان ناچیزی که در دست داشتند، به درس و مکتب دختران می اندیشدند وعمل میکردند. تانیا خرمی که مانند همسر عزیزش دکتور خرمی، شاهد به سپیدی گرائیدن موی های سر وخبر دادن از فصل زمستان زنده گی داشت، از جان ودل در راه کمک به دختران و مکتب های آنان پرداخت.
گفتیم، تعدادی از غرب رفته گان وهمسران شان به افغانستان رفتند و با داد وفریاد از آبادی کشوری سخن گفتند که زخمی بود ونیازمند مرهم نهادن. اما کاری که این قشر و جنگ دیده گان حریص شده برای زراندوزی، انجام دادند، از دلسوزی، غمخواری، اندیشیدن به ملیونها انسان نیازمند، فاصلۀ بسیاری را تصویر کرد.
حالا که اندکی در بارۀ فعالیت های انسان دوستانه و نکوکارانۀ بانوتانیا خرمی، همسر یک هموطن، البته به عنوان یک نماد و نمونۀ تعداد دیگری از بانوان المانی، فرانسوی و . . . گفتم، چهرۀ بعضی از زنان دیگر به گواهی تاریخ چندین ساله هم ظاهر میشود که تمام سعی و کوشش شان در همنوایی با ارگ، جمع آوری پول، خوشگذرانی و انتقال پول به خارج بود. نه اینکه کارخیر و سزاوار تحسین وستایش انجام ندادند، حتا پای را فراتر نهاده و در امور خارج صلاحیت به دستور دهی و امر ونهی پرداختند. از این نمونه ها بهتر است از رولاغنی، همسر اشرف غنی رئیس جمهور فراری نام ببریم. وی که مدتی را درکابل و درجمع بانوان شبکۀ نزدیک با گروه غنی با بهره مندی از بهترین امتیازها وامکانات به سر برد، برخی اوقات را هم در امریکا ویا لبنان و دوبی میگذشتاند. نحوۀ سپری کردن روز وشام در ارگ کابل، صرف غذا وپولی را که آشکار به دست آورد، شاید میتوانست، هزاران دختر را کمک کند که درس بخوانند و بردسترخوان صدها معلم غذا بنهد.
با آگاهی حق شناسانه از زحمات تانیا و تانیاهای عزیز دیگر و اطلاع از جفاورزی رولا غنی ها، می بینیم که فاصلۀ شخصیت های نکوکار و غمخوارمردم ووطن ما با کسانی که دزدیدند و جفاورزیدند، تا چه اندازه است. اینجاست که پای داوری تاریخ در میان می آید و ما هر دو را با دو کارکرد متضاد می یابیم، نکوکاران وجفاورزان. به نکوکاران ادای احترام داریم و جفاکاران را که اکنون از طرف بخش وسیعی از مردم جامعۀ دردمند با محکومیت وسرزنش مواجه شده اند، محکوم میکینم.*
۰۰۰
- چند سال پیش در نظر بود که محفلی حاکی از قدردانی برای بانو تانیا خرمی و دکتور سمیع خرمی وهمکاران ایشان، از طرف انجمن فرهنگی افغانهای شهر هامبورگ دایر شود که با عکس های از شاگردان مکتب ها و کودکان صحت یافته مزین باشد. آنچه دراین نبشته آمد، تکمیل یادداشت ها برای آن محفل است که متأسفانه به دلیل تداوم حضور کرونا، موفق به دایر کردن آن نشدیم. اما این امید را در دل می پرورانیم که روزی چنین محفل دایر شود و دسته های گلی را در دست این دو عزیزنکو کار وهمکاران ایشان بگذاریم. این موضوع نیز شایان یادآوری است که هموطنان نکو کارما در خارج کشور ونکوکاران این کشورها اندک نیستند. همکاری و همدردی با کودکان نیازمند تداوی و پشتیبانی از تأسیس مکتب و درس خواندن در افغانستان، چهره های زیادی را معرفی میکند. آرزو میرود دیگران نیز در معرفی این چهره ها بکوشند.مثلاً همانگونه که دوستان در تبصره های خود نیز یادآوری کرده اند، یادکردن از نهاد پشتیبانی از تأسیس مکتب ها در افغانستان، بدون نامبردن ازسهم ونقش بانو Ursula Nölle که حدود سه سال پیش فوت کرد، دور از حق شناسی و انصاف است.
(ن.مهرین)
مطلب خیلی عالیست تشکر از مهرین عزیز که ضمن یاد آوری از این بانوی نکوکار در باره بانوان جفاکار هم نوشته اند. مهدی بشیر
استاد بزرگوار جناب مهرین عزیز قلم زیبای تانرا رنگین می طلبم. سعادت و سرفراز باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
ملبورن -آسترالیا