کتابِ بسته پنهانم ــــــ
تاریخ نشر یکشنبه ۱۶ اسد ۱۴۰۱– هفتم آگست ۲۰۲۲ هالند
به دُنیایی فریبی ها محبّت را صدا کردم
ز نادانی به بحرِ نامرادی ها شنا کردم
به روزم گریه پنداری شبِ مارا بجورانی
چه دُنیایی دلارامی ز آغوشت حیا کردم
کتابِ بسته پنهانم ورق هایم پُراز غم ها
به دردِ ناتمامِ خود سرودم را فدا کردم
قدم را میگذارم با غمِ دیرینه هرجایم
وفا از غم بِدُزدیدم رفاقت را بجا کردم
عجب آراسته مینازی عجب دُنیای پُر رنگی
ز خونین رنگ ات امشب سراپایم حنا کردم
حبابِ قطره یی آبم فتادم قعر دریاها
نجاتم ده به هرخار و خسِ بیحد ندا کردم
چوآن “پوپل” به دامانت ندارم زیستن جایی
به این نامهربانی ها سکوت و بس بقا کردم
نویسا: “پوپل” ـــــــــــ
پوپل عزیز بازهم سروده زیباست. درود بشما. مهدی بشیر
زیبا قلم زدید جناب پوپل گرامی ، به امید سروده های بیشتری از شما.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
ملبورن – استرالیا