وصل جانان
تاریخ نشر شنبه ۱۲ سنبله ۱۴۰۱– سوم سپتامبر ۲۰۲۲ هالند
فصل عشق و مهربانی ساز شد
روشنایی ها برویم باز شد
جلوه های صبح سویم پر کشید
نور عشقت رگ رگ جانم دمید
التجایی ما به درگاهت ، خدا
مستجاب اید دعا بر کبریا
میرسد برتو نوا و سوز دل
شب ز داید لطف تو از روزِ دل
پاک ساز قلب ها را از ریا
از معاصی پاک گردان سینه ها
درد و داغ سینه و ذوق مرا
برده اند رفعت شوقِ مرا
تو مران ، با یاس در گیرم مکن
خالی از هیهای شبگیرم مکن
دل به مهرت بسته ام مولای من
پر ز لطف خود بکن مینای من
در دل من است دائم این دعا
از تو خواهم وصل جانان یا خدا
عالمی را زیر و بر کردم که تا
تا بفهمم تو کجایی تو کجا
دل چو یخ در سینهِ من آب شد
دل ز دستم رفته و بیتاب شد
نمیه شب فریاد کردم در سجود
تا برایم درگه ات گردد گشود
عالیه در شعله و زنجیر تو
حاجتم بگشایی با تدبیر تو
۱۵ / ۱ / ۲۲ عالیه میوند قمر
بازهم مانند همیشه سروده زیبا و عالیست. درود به محترمه بانو عالیه میوند قمر. مهدی بشیر
سپاس گزار الطاف و مرحمت تان که سروده مرا با قبول زحمت در سایت وزین و فرهنگی تان به نشر سپردید ، جناب محترم مهدی بشیر گرانقدر همیش سعادت و سلامتی برایتان آرزومندم.
بادرود و حرمت