( عقیق ناب )
تاریخ نشر شنبه ۱۲ سنبله ۱۴۰۱– سوم سپتامبر ۲۰۲۲ هالند
چشم دلت به سوی مَنت وا کنی نشد
یعنی که دلبرانه تماشا کنی نشد
خواستی مرا به صومعه و دیر و خانقاه
اندر شمارِ زاهد و پارسا کنی نشد
در بزم رقیبان دغل تو شبی مگر
انگشت نما و شهره و رسوا کنی نشد
جز درد و غمِ عشقِ تو دشوار نبود مرا
خواستی گره ز مشکل من وا کنی نشد
درد فراق به وصل نکویت شود شفا
گفتی مریض خویش مداوا کنی نشد
خواستم که مهر من و رقیبان کنی تمیز
فرقِ عقیقِ ناب و کهربا کنی نشد
از رنج و غمِ عشقِ تو جامه کنم سیاه
ای جان به درد و داغ من عزا کنی نشد
گاهی نظر به من کنی و گاه به دیگری
زندانی ام به گوشه ی تنها کنی نشد
خواستی جلال بباغِ گل و سنبل و ریحان
وصف حدیث روی دلآرا کنی نشد
جناب استاد علی یار عزیز باز هم مانند همیشه سرودۀ زیبا و عالیست . به اروپا خوش آمدید ، انشاالله خوش بگذرد. مهدی بشیر
عرض حرمت و ادب خدمت سرور گرامی ، استاد و ادیب بزرگوار جناب دوست آقای بشیر یک جهان سپاس از توجه و محبت شما افتخار بخشیدید که خط خطی های حقیر را با هنر تمام زیب و زینت بخشیدید و در صفحه پر افتخار ۲۴ ساعت به نشر سپردید مرا افتخار بخشیدید سعادتمند و مؤید باشید.
زیبا قلم زدید جناب علی یار گرانقدر ، در امان حق باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
ملبورن – استرالیا