ماجرا
تاریخ نشر: جمعه ۱ جدی ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۲ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی – ملبورن – استرالیا
ماجرا
ای از دلم برون شده رفتی کجا شدی
دل را به غم گذاشتی و از دل جدا شدی
من بی تو همنشین غم و دردو محنت ام
چه دیده یی زما که چنین در جفا شدی
بودم ترا شفیق و انیس و ز جان حبیب
راستش بگو چگونه ، چرا بی وفا شدی
بارِ غم فراق تو را می کشم به دوش
باری بگو تو آفتِ جانم چرا شدی
تا کی کمر به کشتن من بسته می کنی
جانا چرا تو دست به این ماجرا شدی
بیگانگی نمودی و با طرزی دیگری
دیدم که با رقیب خودم آشنا شدی
سودای این جهان بگذار و گذر از ان
سوداگرم چرا و چگونه سودا شدی
نقشی خیالِ روی تو در سر مرا هنوز
کی میروی ز دل که تو در دل بقا شدی
سیدجلال علی یار
ملبورن – آسترالیا
۱۸ دسامبر ۲۰۲۳
دوست گرامی و عزیز جناب آقای علی یار از سروده ی ارسالی تان ممنونم ، بامید همکاری های مداوم تان سعادتمندی شما را تمنا دارم.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی