عالم امکان
تاریخ نشر: شنبه ۷ دلو ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۷ جنوری ۲۰۲۴ میلادی – سندیاگو – کلیفرنیا – امریکا
عالم امکان
خیال آباد این عالم ندارد فرصتی دودی
فرای این خیالات ، فکر ها دارند معدودی
تمام تار و پود ما شکست آماده ی درد است
نفس ها میکشیم اما ندیدیم مایه و سودی
به رنگ شعله داغ از سرکشی ها میکشیم آخر
فنا را کی کند باور گمان و فکر نمرودی
تبسم ها تاثر ها بکارد در زمینِ یاس
جهان را ترک گویی تا بیابی نیک مولودی
حباب فرصت هستی دوام را بر نمی تابد
سراب آباد موج است این نیابی آبِ مقصودی
سراغ عافیت کو اصل آن زیر زمین باشد
سر این خاک زیستن نیست جزیک فکر مردودی
سمن پویان، سیمین پوشان، قبایی ازفنا پوشند
شگفتن، خنده کردن از برای عیش مفقودی
نفس گر میرود سوی کجا آباد افسوس است
بدستت گر نگیری شعر ناب و بربط و رودی
شکنج گیسوانش در شکنجه سخت استاد است
به ( تنهای ) غمین دلبر ندارد الفت و جُودی
عبدالخالق تنها کاشفی
جناب کاشفی عزیز ، سروده ی تان بسیار زیباست ، بامید همکاری های مداوم ، سعادتمندی تانرا تمنا دارم.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی