تشنه کامی ها
تاریخ نشر : دوشنبه ۹ دلو(بهمن) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۹ جنوری ۲۰۲۴ میلادی – سندیاگو – کلیفرنیا – امریکا
تشنه کامی ها
بار ها گفتم بدنیا مست حیرانت منم
چلچراغی در میان هر شبستانت منم
چون بنفشه سر فرو آورده ام در راه عشق
گر کند سجده به کنج پاک دامانت منم
چون گرانسنگی فتاده در رهی امید تو
چون گهر در ساحل دشت و بیابانت منم
بر نمی آید ز صحرای غزالانت غبار
چونکه گرد پای آن فوج غزالانت منم
با که گویم شرح حال خویش را شهناز من
در گلستان ادب چون عندلیبانت منم
مستی حسن تو دارد دامن فیض سوال
آنکه می نالد به پای کوی جانانت منم
خورشید حسنت همی تابد بدور گردنت
منتظر بر دامن صبح گریبانت منم
از فروغ آن لطافت های حسنت سوختم
عا شق شوریده ئ پیدا و پنهانت منم
شوق موج زلف پیچان تو دارد اضطراب
عمر ها در بستر خواب پریشانت منم
تشنه کامی ها مرا دارد در صوم و صلواه
در تمنای همان سیب زنخدانت منم
همنشینی را ازان معراج حسنت دیده ام
واعظی گشتم که اکنون مرد میدانت منم
بار ها گفتم بدنیا مست حیرانت منم
چلچراغی در میان هر شبستانت منم
چون بنفشه سر فرو آورده ام در راه عشق
گر کند سجده به کنج پاک دامانت منم
چون گرانسنگی فتاده در رهی امید تو
چون گهر در ساحل دشت و بیابانت منم
بر نمی آید ز صحرای غزالانت غبار
چونکه گرد پای آن فوج غزالانت منم
با که گویم شرح حال خویش را شهناز من
در گلستان ادب چون عندلیبانت منم
مستی حسن تو دارد دامن فیض سوال
آنکه می نالد به پای کوی جانانت منم
خورشید حسنت همی تابد بدور گردنت
منتظر بر دامن صبح گریبانت منم
از فروغ آن لطافت های حسنت سوختم
عا شق شوریده ئ پیدا و پنهانت منم
شوق موج زلف پیچان تو دارد اضطراب
عمر ها در بستر خواب پریشانت منم
تشنه کامی ها مرا دارد در صوم و صلواه
در تمنای همان سیب زنخدانت منم
همنشینی را ازان معراج حسنت دیده ام
واعظی گشتم که اکنون مرد میدانت منم
ملا عبدالواحد واعظی
۸ دلو (بهمن) ۱۴۰۲ خورشیدی
۲۸ جنوری ۲۰۲۴ میلادی
برادر گرامی جناب واعظی عزیز غزل زیبا و دلنشینی را سرودید ، سعادتمند باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی