رسالهء موسیقی درمانی با نقد و نظر ماریا دارو
تاریخ نشر : سه شنبه ۸ حوت (اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲۷ فبروری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
رساله موسیقی درمانی
م
محترمه ماریا دارو
نقد ونظر ماریا دارو :
دوستان گرانقدرازپیشرفت علم و فرھنگ دوره ھای تاریخی کشورآگاھی دارند وچندی قبل بنده کتابی را ازدست اخلاص جناب محترم استاد عبدالرحمن «فریدون» سلجوقی اثرگران بھای جناب محترم نصرالدین سلجوقی را بدست آوردم وازآن کتاب پرمحتوا خیلی فیض بردم؛ اکنون جناب محترم نصرالدین سلجوقی کتاب رساله موسیقی درمانی نوشته ی وتالیف ذیقمیت خواجه عبدالرحمن غزنوی بن سیف الدین غزنوی یکی ازدانشمندان قرن دھم را که اندکی پس از عصرتیموریان تحریروبا معرفی مقامات و پرده ھای موسیقی پرداخته بود وبیان خاصیت درمانی علم موسیقی را دررفع بعضی امراض شرح نموده است ؛ برایم ارسال داشته اند. با سپاس ازجناب محترم نصرالدین سلجوقی باید از دو شخصیت واستادان دیگرخاندان سلجوقی ھریک جناب محترم محمد ارشد بھزاد سلجوقی و برادرشان جناب محترم استاد عبدالرحمن « فریدون » سلجوقی نیز تشکر بدارم که این دو برادرارجمند وھنرمند فرزندان شاعر وعالم بزرگ مرحوم فکری سلجوقی میباشند.این رساله که درطی «٣۴» صفحه با انگشتان ھنرآفرین جناب محمد ارشد بھزاد سلجوقی تمام آلات موسیقی را با سبک استاد ھنر؛ کمال الدین بھزاد ھروی نقاشی و با خطاطی انگشتان ھنرور استاد عبدالرحمن فریدون سلجوقی زیب وزینت یافته است. کاپی ھای رنگه این اثر بخاطر بدست نشرسپرده میشود که درمتن ومحتوای آن معلومات بیشتر در رابطه موسیقی و درمان بعضی بیماری ارائه گردیده است. درسدَه ھای پیشین با چاپ سنگی درایران بنشررسیده ودرموزیم شورای اسلامی ایران محفوظ میباشد. دربخشی ازاین رساله پیرامون دستگاه ھا ومقام ھای موسیقی و علاوه نموده پرده ھا وتقسیم مقام ھا به شعب مختلف ازجمله اصفھان یاد شده ؛ که خاطره من« نصرالدین سلجوقی» درمورد یک مصاحبه ء روزنامه قدس به شماره ( ٣٠۶٢) که محمد رحیم خوشنواز یکی از رباب نوازان مشھور ھرات درسال (١٣٧٧) ش – در مشھد انجام شده بود؛ در ذھنم تداعی بخشید. و متن مصاحبه را من « نصرالدین سلجوقی» به عنوان ماخذ درکتاب موسیقی ھرات نشر نمودم. درآن مصاحبه در باره دستگاه ھای موسیقی وتقسیم بندی ان در افغانستان پرسیده شده بود.
درپاسخ « موسیقی افغانستان گام ھای متنوع دارد. مصطلع است که موسیقی افغانستان ازدو جنس مذکرومونث (بیروی) و به موسیقی مذکر (یمن) میگویند. ازاختلاط این دوموسیقی؛ دستگاه موسیقی افغانستان شاخته میشود». ھمچنان او ازنت ھای ملتانی که معادل اصفھانی می باشد مانند بیلو (ھمایون) بیرو (چارگاه) بیروی (شور) دشتی (نوا) وپوری (ماھور) وغیره بحث مفصل درمصاحبه خوانده بودم. ھمچنان امیرجان خوشنواز نیز دراین زمینه معلومات مفصل برای پروفیسورجان بیلی دررفت وآمد ھایش درھرات ارائه کرده است.
اهمیت دیگر این رساله بحثی از فواید علم موسیقی برای داکتران و یا اطبا و حکما اختصاص داده شده است ؛ میباشد.
ساخت ادوات موسیقی را ( عود) به فیثاغورث نسبت داده شده که این عود را بر ھفت پرده (مقام) وضع نموده وبعد ازوی شاگردانش یک پرده دیگر بر آن افزودند. دردور اول چھار پرده دیگر برھشت پرده افزوده شده است.
نویسنده بعد از یادآوری مختصر از تاریخچه موسیقی؛ از دوازده مقام و سپس از بیست و چھار مقام دیگر مطالبی را تحریر نمود که دو شعبه را به یک مقام اختصاص داده است.
قابل یاد آوریست که نویسنده دوازده مقام موسیقی را به نقل قول ازمولانا کوکبی و دیگراستادان علم موسیقی به نظم آورده است. ھرمقام ودوشعبه یک آھنگ نامیده میشود. سپس به بانگ ھای موسیقی اشاره شده است.
چون کتاب مذکور در حوزهء موسیقی درمانی نگارش گردیده است ؛ جایگاه خاص برای اطبا و حکما دارد.
بعضی ازعلما ومحققین اختراع موسیقی وآلات آنرا به فیثاغورث منسوب دانسته اند وگویند که ذوات و تارمخصوص رود را ازجنس سه تار ودوتار اختراع کرده است واما نظریات و اختراعات کسی دگری بعد ازفیثاغورث درایجاد آلات موسیقی اھمیت بیشتر دارد؛ آن شخصیت گرانقدر ابونصر فارابی است.
ابونصرفارابی عالم زبر دست موسیقی بود تالیفاتی زیادی در زمینه دارد و آلاتی را نیز در عالم موسیقی اختراع کرده است
ٌمثلا غیچک را از نو آوری ھای ابو نصر فارابی میدانند و همچنان وی را مخترع «قانون» نامیده اند. او درسال ٣٣٩ ق – به معلم ثانی مشھورگردید زیرا در ریاضیات؛ موسیقی و طب اطلاعات بسیار مھم را تالیف و به دوستداران علم طب و موسیقی پیشکش نموده است. با انکه بنده « راقم این سطور» ماریا دارو ازھنر موسیقی معلومات ندارم مگر با مطالعه این رساله ی زیبا وجامع که تشریح تاریخ ومبدا پیدایش و مخترع نوع آلات موسیقی را بیان میکند؛ معلومات مفید بدست آوردم ومستفید شدم. از آلاتی و علمای موسیقی که دراین رساله با اھمیت نام برده شده است ؛ مشت نمونه خروار تذکر داده میشود.
مخترع غیچک معلم ثانی « ابونصر فارابی میباشد. موسیقی نظربه سایر ھنرھای تاثیرگذار میباشد. یونانی ھا می نویسند که زیبا براحساسات وروان انسان شدیدا امرای قدیم آریایی ھنگام که برخوان می نشستند؛ دسته ی از نوازندگان وخنیاگران به رامش گری ورقص میپرداختند. تا جایکه تصاویر رنگی بامیان وھیکل ھای ھده وکاپیسا معلوم میشود؛ موسیقی درعھد کوشانی ھا به حد اعلای پیشرفت خود رسیده بود وتاریخ انکشاف آن به دوھزار سال قبل میرسد. گویند که برخی از ادوات موسیقی؛ طورمثال : توله؛ رباب؛ برط؛ سھ تار وطنبوردرقرن دوم میلادی ازناحیه باختراز راه سین کیانگ وحوزه طارم درخاک چین منتشرشده است.
درھمین وقت موسیقی درخدمت آئین بودایی استخدام میشود.آلات موسیقی واستادان نوازنده آن : ابونصرفارابی درغیچک ؛ فرخی سیستانی درچنگ و رود که ھردو را با مھارت مینواخت؛ محمد برطی دراین فن استاد بود؛ وی ازندیمان مسعود غزنوی به شمارمیرفت. ابن سینای بلخی درموسیقی ید طولائی داشت. خواجه عبدالقادرعودی کنز الاحان که اھل مزرعه بود ودرسال٨٧٣ ق- درھرات در گذشت. ھنر وی موجب حیرت موسیقی شناسان روزگار بود.
ھمچنان خاجه محمود شھابی ھروی ؛ قاسم قانونی؛ حافظ باباخانی؛ مولانا بنایی ملک الشعرای محد شیبانی درموسیقی مھارت خاص داشتند.
آلاتِ موسیقی :
ارغنون؛ ارغنون ماخذ ازکلمه یونانی وازجمله بزرگترین سازھا درجھان است که مختص به مسیحیان میباشد اما مولانا از دم وبازدم ارغنون تعبیرعرفانی دارد مثال:
ھیچ کس را خود ز آدم تا کنون
کی به دست آوازھم چون ارغنون
پس عدم گردم ؛ عدم ؛ چون
ازغنون گویدم کانا الیه راجعون
و یا شمس تبریزی چنین سروده است:
از عشق تو گشتم ارغنون عالم
وز زخمه تو ناس شده احوالم
مانندهء چنگ شده ھمه اشکالم
ھر پرده که می زنی مرا؛ می نالم
افلاطون در جمھریت آنرا سازی دارای سیم و وتر بسیار معرفی کرده است ھم چنان فرانسیس بیکن منطق خودرا ارغنون جدید نامیده وانرا به افلاطون نسبت میدھد.
بیا مطرب ان نای را کن به دست
کز او ارغنون یونان شکست
امیر خسرو دھلی میگوید:
چو رود باربد این نغمه پرداخت
نکیسا ارغنون خویش بنواخت
(مغنی) مغنی یکی از آلات زھی؛ شبیه قانون وسنتور میباشد. این اله موسیقی در دوره اسلامی در اصفھان ساخته شده است. (رباب) از آلات رشته ای (مھتزه) کمانی؛ تلفظ آن درلغت با فتح اول ( رباب بر وزن صواب) ثبت شده است. پنج ھزارسال قبل ازمیلاد مسیح درعصر راوانا اختراع شد و پادشاه سیلان رباب را از مأخذ سلطان Rawan Astron راون استرون معرفی نمود است.
رباب با اشکال مختلف ذکرشده است. فارابی در تحقیقاتش درباره گام رباب دو سیمه با کلمهء بیضی شکل کشکول مانند لعراب شمال افریقا و اسپانیه دانسته است. مولانای بزرگ رباب این سازسالخورده ؛ شورانگیز؛ با نوای جانبخش؛ با مستی آفرینی و روان بخش بصورت وبا صورت اثرناکش درادبیات ما سیمای شناسایی دارد. مولانای بلخ از نواز آن به قلق روحی می آید و صدای گشاده شدن بھشت را می شنود و نعره آن به منزله فریاد اشک چشم وجگرھای کباب می پندارد. در سماع عارفانه سوخته دل؛ رباب غوغا گراست که عارف را به جلسه می کشاند و به بیخودی میبرد ومست میسازد؛ این مولاناست که میگوید:
ھیچ می داند چه می گوید رباب
زاشک چشم و از جگر ھای کباب
پوستی ام دور مانده من ز گوشت
چون ننالم در فراغ و در عذاب
چنبرش گوید بدم من شاخ سبز
زین من بشکست و بدرید آن رکاب
بانگ ھا ھمچو جرس در کاروان
یا چو رعد وقت شیران سحاب
ای مسافر دل منه بر منزلی
که شوی خسته به وقت اجتناب
( بربط ) نوع ازسازھا می باشد که درمعرب بریت از ذوات الاوتار( سازھای زھی ) گفته شده است. مانند عود دربغل گرفته میشود.
ابن سینای دانشمند بلخی دربخش ریاضیات شفابخش بحثی درمورد موسیقی دارد.از نام بردن از ساز ھای زھی که سیم دستان و پرده داشته وبا زخمه یا مظرب به صدا در میآید به بربط اشاره می کند وازسخنان او برمی اید که بربط زمان سامانیان ( خسرو و پرویز ) چھار سیمه بوده است.
درمتون فارسی ازسده سوم ھجری کلمه عود جای بربط را گرفته است. زیرا نفوذ زبان عربی کم کم جای خودرا در ایران باز نموده است اما شعرا و نویسندگان بربط را درآثار بکار میبرند؛ چنانچه سعدی شیرازی میفرماید:
چو آھنگ بربط بود مستقیم
کی از دست مطرب خورد گوشمال
وگر ھر که بربط گرفتی بدست
قفا خوردی از دست مردم چو دف
خواجه حافظ شیرازی نیز گفته است :
نشاندند مطرب به ھر برزنی
آغنی سرایی و بربط زنی
بیا ساقی از باده پرکن بطی
مغنی کجایی بزن بربطی
( قیچک ) قیچک یکی ازسازھای کھن درموسیقی قدیم مطرح بوده است. واژه ترکی بوده و به معنی آواز؛ گریه و یا فریاد گلو درمتون پشین ثبت گردیده است. نویسندگان کتب موسیقی از ان به نوعی کمانچه تعبیر نموده اند. حتی در دپوره مغل و تیموریان از سازھای مجلسی ( کمانه ای) محسوب شده است.
( طنبور یا تنبور ) طنبور ازخانواده سه تار « سه سیمه ھا» بوده و در تاریخ گذشته مشاھده میشود که در دوره ساسانیان درمیان اعراب نیز درایام بت پرستی رایج بوده است.
(عود) عود درلغت چوبی است سیاه رنگ که به جھت بخور ومعطر نمودن ھا بسوزانند. این از الات زھی دوات الاوتار از قدیمی ترین آلات موسیقی در نقاط مختلف جھان موجود؛ شناخته شده است.
( کمانچه ) یک نوع سازی است که با کمان نواخته میشود .کمانچه در قرن سیزده و چھاردھم میلادی به شکل کاسه نیم کروی شکل وپایه آھنی نوک تیز ؛ در خاور میانه مورد استفاده قرار داشت.
( قانون ) آلهء میباشد به شکل مثلث و مانند ساعد با سطحی مجرد ( تنھا) که دارای ھفتاد و دو وتر میباشد گاھی از روده وگاھی ھم ازسیم ساخته میشود.قانون در کشور ھای اسلامی از قدیم الایام با نام ھای مختلف موجود بوده لاکن کم وبیش تغییر در شکل ظاھری ان مشاھده شده است. اختراع این ساز را به افلاطون و یا برخی به فارابی منتسب داشته اند.
قانون پس از اشتھار درکشور ھای عربی درحدود قرن دوازدھم ازطریق اندلس به اروپا انتقال یافته است. حافظ در مورد قانون چنین گفته است:
خدا محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش
که سازشرع ازین افسانه بی قانون نخواھد شد
( دف یا دایره) یک واژه عبری است معنی کوبیدن را میدھد. یکی از آلات کوبی وضربی میباشد که به دایره مشھور گردیده است. درتمام جھان مروج میباشد. ساختمان وابعاد ھای دف یا دایره دراین رساله موسیقی به خوبی معرفی شده است.
(چنگ) از کھن ترین الات رشتھ ای میباشد وبا سر انگشت نواخته میشود
می گفت که تو درچنک منی
من ساختمت چونت نزنم
من چنگ تو ام برھر رگ من
تو زخمه زنی من تن تننم
حاصل تو ز من دل نکنی
دل نیست مرا من خود چه کنم
« شعراز مولانا غزلیات شمس»
رودکی بر گرفت و نواخت
باده اند؛ کوسرود انداخت
« رودکی »
وقت سحر است خیز ای مایه ناز
نرمک نرمک باده خور چنگ نواز
« خیام »
در ختم از تمام دوستداران موسیقی و طبابت خواھشمندم این رساله زیبا را مطالعه بدارند و ھمچنان برای محترم نصرالدین سلجوقی؛ محترم محمد ارشد بھزاد سلجوقی ومحترم استاد عبدالرحمن فریدون سلجوقی که در این رساله زحمات زیاد را متقبل شدند وبا چنین زیبایی درخطاطی ونقاشی و جمع اوری مطالب تاریخی اقدام کرده اند از خداوند منان عمر با صحت و سلامتی وسعادت تمنا میدارم.
با حرمت
ماریا دارو
تاریخ ٢۵ فبروری سال ٢٠٢۴
بانوی فرهیخته محترمه ماریا دارو ، نگاه ژرف و دید عالی تانرا در مورد رسالهء موسیقی درمانی می ستایم ، کامگار باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی