کاخِ جنون
تاریخ نشر: یکشنبه ۲۰ حوت (اسفند) ۱۴۰۲ خورشیدی – ۱۰ مارچ ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
کاخِ جنون
ترامن دوست می دارم مرا هیچ غم نیست
چون ترا دارم جز تو کسی را همدم نیست
ز گلهای پرپر و رنج زمانه هردو بیخبریم
گویا میان جنگل و گل ها هیچ ستم نیست
میان ابیات غزلم رقص دارد جمله واژهها
باده می نوشم با واژهها هوش و فهم نیست
خم ابرویت شاه بیت غزل ها شده برزبان
پیش خم ابرویت خم محراب خم نیست
هرطرف پهلو زدم عطرو بویت برمشامم
عطر و بویت بعالم مثل هیچ مرحم نیست
در لباس مرسل ونرگس نازت بیشتر میشود
بااشارات نگهت این خود لطف کم نیست
ازآن ساغرلبان پرشود جامم شب تا سحر
درسپیدارتنت رقص و خمیازه شرم نیست
ازلطف و مهربانی هایت منکر نیم ای صنم
ندیدم هیچ عاشقی را چشمش پرنم نیست
بسر زمین دل کنم هزار هزار عیش عرفانی
بردل خسته دل هیچ توبه و وهم نیست
کاخ جنون زیر آسمان بی ستون نتوان بود
عشق او کف برهم زند ذره ی بعالم نیست
اتک – پاکستان
خسته دل
جناب خسته دل عزیز سعادتمند وکامگار باشید. طبع تان رسا باد.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی