ندامت
تاریخ نشر : یکشنبه ۱۹ حمل (فروردین) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۷ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
ندامت
بس ریخت حادثات شرر در جوانى ام
چون لاله سوخت لخت جگر در جوانى ام
زان بار بى شمار که گردون به من نهاد
چون ماهِ نو شکست کمر در جوانى ام
آموختم به ورطه ى محنت شناورى
بگذشت سیل اشک ز سر در جوانى ام !
خشکیده برگِ گلشن و بارانِ نو بهار
بودى عذار و دیده ى تر در جوانى ام
ناپخته گشت طعمه ى زاغ و زغن ، دریغ
هر دانه اى که بود ثمر در جوانى ام
پژمردم از فراق جگر گوشه در بهار
بگریستم به مرگ پدر در جوانى ام
فتراک عقل و هوش ز بس بود نارسا
دیوانه دل رمید ز بر در جوانى ام
گستاخى و جسارت و غوغا و سرکشى
کارى دگر نبود هنر در جوانى ام!
(حکمت) ندامت است کنون درخزانِ عمر
شد موسم بهار هدر در جوانى ام
تمیم حکمت هروی
ملبورن – آسترالیا
حکمت عزیز قلم زیبای تان را می ستایم ، بسیار زیبا قلم زدید ، مؤفق و مؤید باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی