۲۴ ساعت

09 آوریل
۱ دیدگاه

یادی از زنده یاد استاد مولوی خال محمد خسته ،شاعر، خطاط، نویسنده ، پژوهشگر، سیاستمدار، دانشمند، آموزگار ، مؤرخ ، مبارز مشروطیت و آزادیخواه، عالم دین  و حافظ قرآن.

تاریخ نشر : دوشنبه ۲۰ حمل (فروردین) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۸ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا

یادی از زنده یاد استاد مولوی خال محمد خسته ،شاعر، خطاط،

نویسنده ، پژوهشگر، سیاستمدار، دانشمند، آموزگار ، مؤرخ ،

مبارز مشروطیت و آزادیخواه، عالم دین  و حافظ قرآن.

قیوم بشیر هروی

۸ اپریل ۲۰۲۴ میلادی

ملبورن – استرالیا

مرحوم  استاد خال محمد خسته فرزند زنده یاد ملا رستم و نواسهء شادروان عبدالرحیم در سال ۱۲۸۱ خورشیدی در دهکدهء دهباز ختلان  از توابع تاجیکستان کنونی در خانواده ی از مهاجران آن دیار ، چشم به جهان گشود ، پدرش از قریه شتل پنجشیر و مادرش از ختلان ماوراءالنهر بود.

خال محمد هنوز کودک دوساله بود که سایه پرمهر مادر از سرش رخت بربست و تحت تربیت پدر قرار گرفت.

پنج ساله بود که از ختلان به شهر بخارا کوچیدند و تحت سرپرستی پدر  و دانشمندان  وقت بخارا ، هنر خطاطی و سایر علوم متداول روز چون صرف ، نحو ،تجوید ، عقاید ، فقه اسلامی و ادبیات فارسی دری ، عربی و ترکی را فرا گرفت و به حفظ قرآن کریم نایل آمد. با استعداد سرشار و ذوق وافری که به شعر داشت از  سن ده سالگی به سرودن شعر آغاز کرد و مشتاقانه به پیش رفت.

خودش در ین باره گفته است:

به ده  در  شعر  گفتن   کردم آغاز

به سال  پانزده  گشتم  سخن  ساز

به بیست و پنج گردیدم سخن سنج

فلک  پیما  شدم  اندر سی  و   پنج

خانوادهء خسته  پس از ۵ سال اقامت در بخارا روانه مزار شریف شدند. زمانیکه پدر مولانا جهت ادای مراسم حج روانه عربستان شد ، خسته نیز در منطقه سیاه گرد مزارشریف به دهقانی پرداخت و پس از دوسال امامت مسجد بوینه قره را بدوش گرفت.

او در سال ۱۳۰۲ خورشیدی جهت ادامه تحصیل عازم هندوستان شد. اما با رسیدن به دیار بت مشکلات فراوانی را متحمل گردید، چنانچه خودش میگوید:

می شنیدم  که  زر  به  هندوستان

خاک روب است چون به ترکستان

حالیا    خسته       آمدم      دیدم

مفلسان  اند  هر کجا   یک  سان

بدون شک فراگرفتن علم و دانش آنهم دور از وطن و در دیار غربت آسان نیست و علاوه بر صبر و شکیبایی  پشت کار نیز می طلبد. چنانچه با حوصله مندی و متانت نزد عبدالغنی یاقوت رقم دهلوی زانو زد و خطاطی را به نحو احسن آموخت و در سال ۱۳۱۵ خورشیدی مؤفق به کسب لقب « مولوی» شده و به کشورش عزیمت نمود . چند سالی را در مدرسه ِ اسدیه مزارشریف و مکتب متوسطه علوم دینی و همچنین مدرسه خواجه خیران به تدریس پرداخت .

زنده یاد مولوی خسته در سال ۱۳۲۰ خورشیدی جهت شرکت در مراسم جشن استقلال از مزارشریف به کابل رفت و درآنجا با شعراء و ادبای آندیار آشنایی حاصل نمود و خود نیز بعنوان یک شاعر  ، نویسنده ، خطاط ، سیاستمدار ، دانشمند ،  آموزگار ، تذکره نویس ، حافظ قرآن ، عالم دین ، مبارز و آزادیخواه مشروطیت جایگاهش را تثبیت نمود.

او انسانی بود وارسته و پرکار. هرگز احساس خستگی نمیکرد. دانش و فهم او باعث شد تا محبوبیت خاصی در میان مردم پیدا کند ، چنانچه در سال ۱۳۲۷ خورشیدی بعنوان وکیل دوره ی هفتم شورای ملی از شهر مزارشریف کاندیدا و روانه پارلمان شد. اما از همان اوایل ورود به پارلمان با آگاهی از اوضاع کشور و با روحیهء آزاد منشی  در مقابل مفاسد اداری حکومت موضع گرفت وبا ایستادگی برای قانونمندی و آزادی مشروطیت  در صف مخالفان حکومت قرار گرفت و با صراحت لهجه صحبت میکرد. تا جاییکه  حق انتخاب مجدد او در دوره هشتم شورای ملی سلب شد و علاوتآ از رفتن او به خارج از کابل برای همیشه جلوگیری بعمل آمد .جالب توجه اینکه در سن پنجاه سالگی به خدمت عسکری جلب گردید.

پس از آن بحیث مامور فروشات در کتاب فروشی ابن سینا مقرر شد و اوایل سال ۱۳۳۵ خورشیدی مؤفق به  گشودن دکان کتاب فروشی در کوچه کاه فروشی کابل گردید.

او در سال ۱۳۳۹ خورشیدی جهت تصحیح ، اهتمام و چاپ کلیات حضرت بیدل برگزیده شد و  و با دانش و فهم عالی که داشت آنرا مؤفقانه به انجام رسانید.

اما به محض انتخاب شدن او برای چنین کاری خبر به بیرون پیچید تا جاییکه سفیر کبیر افغانستان  در قاهره  نامه ای عنوانی وزارت معارف نوشت و توسط عبدالله رؤوفی برای شخص وزیر فرستاد که در آن از او انتقاد نموده بود که چرا چنین کار مهم با ارزشی را به شخص بی سواد و بیگانه ای سپرده است .

از قضای روزگار نامه بدست یکی از ارادتمندان مولوی خسته افتاد که آنرا فوتو کاپی نموده و کاپی اش را به مولوی خسته رسانید.

این نامه موجب بر آشفتگی مولوی خسته گردید و در محفلی که چندین تن از شاعران و نویسنده گان  و شاگردان آن مرحوم حضور داشتند در پاسخ آن نامه چنین گفت :

” از آن‌ جا که در این مکتوب بی ‌سواد و بیگانه قلمداد شده‌ ام، لازم می‌ دانم که شما را در جریان یک سلسله وقایع قرار دهـم. این‌ که من سواد دارم و یا بی ‌سواد هستم، به هموطنانم به شمول جناب سفیر، نگارنده این نامه پیداست که به تبصره مزید نیازی نیست. اما درباره بیگانه بودن خود بایست بگویم که هرگز و ابداً بیگانه نیستم و آبا و اجدادی به این خاک تعلق دارم. پدرم به نام ملا رستم از پنجشیر است که در سلک منشیان سردار محمد اسحاق خان والی مزار شریف منسلک بود. هنگامی که وی علیه امیر عبدالرحمن خان قیام کرده و منهزم گردید، ارکان حکومتش که پدر من نیز در شمار آنان بود، به ماوراءالنهر فرار نمودند. پدر پنجشیری‌الاصل من در ختلان رحل اقامت افگند و با دختری از همان ناحیه ازدواج کرد که من نتیجه همان وصلت هستم. چطور می ‌توان مرا بیگانه نامید، آیا یک پنجشیری در این مرز و بوم بیگانه است؟ “

مولوی خسته به سخنور توانا، ادیب فرزانه، شاعر و دانشمند گرانمایه استاد واصف باختری نیز وصیت نمود که این پیام را صادقانه و رسالت‌ مندانه به حلقات علمی و فرهنگی کشور در آینده برساند ومرحوم استاد واصف باختری نیز در ادای این دین همت گماشت و راز پنجشیری بودنِ مولانا خسته و علت افشای آن را از زبان خودش بیان نمود.

سایر فعالیت های مولوی خسته بشرح ذیل می باشد:

۱ – در ماه میزان سال ۱۳۴۳ خورشیدی در جمله وکلای انتصابی در لویه جرگه نخستین قانون اساسی دوران مشروطیت افغانستان گردید.

۲ – از ماه قوس ۱۳۴۴ خورشیدی امتیاز نشر جریده ی وحدت را کسب نمود که تنها به نشر بیشت شماره از آن مؤفق شد.

۳ – تهیه مطالب جلد سوم آریانا دایره المعارف .

آثار بجا مانده از مولوی خسته عبارتند از:

۱ – خمستان ( نخستین اثر آنمرحوم که در سال ۱۳۱۴ توسط جنرال کنسول افغانستان  « زنده یاد استاد صلاح الدین سلجوقی » در هند به زینت چاپ آراسته شد.)

۲ – رمز حیات .

۳ – یادی از رفته گان .

۴ – معاصرین سخنور. ( درین اثر مرحوم مولوی خسته از کلیات شش جلدی خود و دو جلد منتخبات خود نیز خبر داده بود که متأسفانه از موجودیت آن خبری نیست).

۵ – ضرب المثل ها.

۶ – تذکرهء خطاطان .

۷ – عقدِ ثریا .

۸ –  تذکرهء تذکره نگاران.

۹ – فرقه ی ثالث .

۱۰ – نظم الحیات .

۱۱ – دبیرستان بلخ .

۱۲ – موسیقی دانان و کارستان بلخ .

قابل تذکر است که بخشی دیگری از کارکرد ها و آثار آنمرحوم  بصورت خطی در شعب نسخ خطی اکادمی علوم افغانستان و آرشیف ملی قرار دارد . اما چه دردآور است وقتی آثار چنین بزرگانی سالها در قفسه های آرشیف باقی می ماند، در حالیکه حکومت های گذشته بخصوص در ۲۰ سال اخیر با وجود اینکه  توانایی چاپ آنها را داشتند ، اما هرگز توجهی نکردند. به طور مثال لازم  است خاطره ای را که از سال ۲۰۰۳ میلادی دارم دراینجا با شما خواننده گان محترم شریک سازم  که می توان بعنوان مشت نمونه ی خروار دانست و آن اینکه:

اواخر ماه آگست سال ۲۰۰۳ طی سفری به کابل،  روزی به دیدار وزیر محترم اطلاعات و فرهنگ وقت جناب سید مخدوم رهین رفتم و پس از معرفی خود از ایشان خواستم که اگر امکان داشته باشد یک کاپی از آثار پدرم ( شادروان استاد علی اصغر بشیر هروی) را که خود شان  قبل از ترک افغانستان  به آرشیف ملی سپرده بودند ،  برایم بدهند تا آنها را چاپ کنم.

آقای وزیر در پاسخ گفتند:

 ” ما هیئتی را تعیین کردیم تا اثار موجود در آرشیف  را بررسی وآثار استاد را نیز چاپ نمایند  “ ، شنیدن این خبر مرا بیحد خوشحال ساخت ، اما  از آن تاریخ قریب ۲۱ سال گذشت و هرگز چنین وعده ای جامه ی عمل نپوشید ، حالا هم که کرسی نشینان ضد فرهنگ در کشور حاکم شدند ، هیچ تضمینی وجود ندارد که آثار گرانبهای « بشیرها ، خسته ها و ده ها دانشمند و نویسنده و مؤرخ » دیگر مصئون باقی بماند.  اگر چنین اتفاقی بیافتد و خدای ناکرده  این آثار به یغما برده شده و یا نابود گردد چه کسی پاسخگوی آن بوده می تواند جزء همان حاکمانی که ۲۰ سال حکومت کردند و در نهایت با کوله باری از بیت المال فرار را بر قرار ترجیح دادند.

امیدواریم که چنین اتفاقی هرگز نیافتد و آن آثار گرانبها همچنان مصئون بماند تا فرزندان این مرز و بوم که آینده سازان کشور خواهند بود روزی بعنوان مآخذ از آنها استفاده نمایند.

و اما سرانجام مولوی خال محمد خسته بعد از هفتاد ویک سال فراز و نشیب زندگی پربارش بتاریخ ۲۶ سنبه ۱۳۵۲ خورشیدی جان و جان آفرین تسلیم نمود و در دامنه ی شهدای صالحین کابل بخاک سپرده شد.

از مرحوم مولوی خسته چهار فرزند (دو پسر و دو دختر) بجا مانده است.

اینهم نمونه ای از کلام آن سخنور توانا وخوش کلام:

 

طلبگاری حسن

دیده بگشا  زادب محفل راز است  اینجا

دم نگهدار که  سر در دم گازست  اینجا

جذبه شوق بود  راه زن ِ صبر و  ثبات

تب و تابِ نفسِ  آئینه  گدازست   اینجا

مگذر بی خبر از  انجمن ِ  بزم ِ  شهود

یک قلم جلوه گه نازونیاز است  اینجا

همه دانند  که  از دل  بلب  آید  نفسی

کس نفهمد چه بسوز و که بساز است اینجا

عشق را چاره نباشد ز طلبگاری حسن

خرمن سوختگان شعله نوازست اینجا

عالمی مستِ قیام و رکوعست  و سجود

زاهد خشک نه تنها به نماز است اینجا

خسته آخر که بسر منزل تحقیق رسد

هرکه بینی برهی در تگ تازست اینجا

خسته

 

منابع :

۱ –  تارنمای آریائی ( بمناسبت چهلمین روز درگذشت مولانا خسته از محترم نذیر احمد صوفی زاده).

۲ – مولانا خسته شاعر و خطاط معاصر (  محترم ذوالمجد عالمشاهی).

۳ – زندگینامه خال محمد خسته ( وبلاگ فرهنگیان پنجشیر).

 

یک پاسخ به “یادی از زنده یاد استاد مولوی خال محمد خسته ،شاعر، خطاط، نویسنده ، پژوهشگر، سیاستمدار، دانشمند، آموزگار ، مؤرخ ، مبارز مشروطیت و آزادیخواه، عالم دین  و حافظ قرآن.”

  1. admin گفت:

    خوشحالم از اینکه یادی نمودیم از زنده یاد استاد مولوی خال محمد خسته ، آزاده مردی از سرزمین ما. روحش شاد ویادش گرامی باد.
    باعرض حرمت
    قیوم بشیر هروی

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما