زلفِ پریشان
تاریخ نشر : جمعه ۱۴ ثور (اردیبهشت) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۳ می ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
زلفِ پریشان
دل دیوانه کجا بسته به فرمان من است
آنچه دشمن نکند در طلب جان من است
هر شبی درد سری گشته به دوری سر من
با خودش میبردم جای که جانان من است
نغمهی عشق سرودن ، نفس تازه می خاد
آن که میسوزی در آن، سینه یی بریان من است
ای که خود میتپی از درد و به ما طعنه مزن
این که تو میطلبی قصهیی دوران من است
واژههای غزلم حرف و هجای دیگری ست
اشک دل ، آه جگر زینت دیوان من است
لحظه ها می گذرد با چه شتاب از نظرم
مثل بادی که سر زلف پریشان من است
عمر ما را نفسی نیست که باراش بکشم
عاقبت می رسد آن روز که پایان من است
شاذیه عشرتی
۳ مارچ ۲۰۲۴
بانو عشرتی گرامی آغاز همکاری قلمی تان را با سایت ۲۴ ساعت خیرمقدم گفته ، سعادتمندی و کامگاری شما را تمنا دارم.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی