زبانِ عشق
تاریخ نشر : شنبه ۱۵ ثور (اردیبهشت) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۴ می ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
زبان عشق
حسرتی در دل نهاد آن یارِ صاحب دل مرا
چون که میکرد هر دمی از عشقِ خود غافل مرا
بیخودی هایم نبود تاثیر گزار بر قلب او
زان نگوید یکدمی او عاشقِ عاقل مرا
از سرشکِ داغ خود من سینه سوزم همچو شمع
کردی خاموشم ز بزمت دور از این محفل مرا
تا زبانِ عشق گشودم مشکلی بر من فزود
چون نشد جز داغِ دل چیزی دگر حاصل مرا
از سرِ شوق کوش نمودم تا پسند او شوم
کوششم باطل شد و بیرون نمود از دل مرا
زورقِ و همش مرا در بحرِ غم افگند و رفت
از خرد خواهم مدد جُست تا برد ساحل مرا
ناز او بر اوجِ سودا می برد دل در تپش
کارِ عشقش می کشد هر لحظه در مشکل مرا
از نیازِ بیش خود گردیده ام پامال جلال
تو کجایی بی نیازی تا بری از دل مرا
سید جلال علی یار
ملبورن – استرالیا
زیبا قلم زدید جناب آقای علی یار عزیز ، عاشق بمانید تا عاشقانه بسرایید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی