کوهِ عشق
تاریخ نشر: پنجشنبه ۱۰ جوزا ( خرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۳۰ می ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
کوهِ عشق
۴۰ الف
عیسی دوبار ه آمده در سرزمین ما
بالا زند سفید کشد آستین ما
موسی عصای خویش دگر باره افگند
در کام خویش میبرد هر زهرگین ما
بحر گناه ماست و کشتی نوح باز
خواند گواه رفتن ما از جبین ما
یوسف ز قعر چاه صدا می کند بلند
ای وای بر برادر درد آفرین ما
یعقوب چشم کور خودش باز می کند
بر صورت مشعشع آن نازنین ما
احوال ما نوشت سلیمان به تخت خود
افتیده زیر پای کلاه زرین ما
چشمان سبز باغ گل سرخ می خورد
در دست باد دیده تن مرمرین ما
باید ز کوه عشق محمد نگاه کرد
جهل است و نا رواست چرا دریقین ما
شکیبا شمیم
۲۸ می ۲۰۱۸
زیبا سرودید بانو شمیم گرامی ، قلم تان همیشه رنگین باد.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
ممنون و قدردان زحمات تان هستم جناب هروی گرامی
خواهش میکنم بانو شمیم گرامی ، مؤفق باشید.
آفریدگار انسان را آفرید او را اشرف مخلوقات نامید ، قدرت تفکر و تصمیم داده در عرصه امتحان پیاده اش داشت تا خود از آنچه برایش اعطا نموده و با استفاده از آن تصمیم گیرد و عمل پیاده اش دارد عقاید مختلف با پیام آوران مختلف و بدون آنها را بیشک خودش دیده و تحلیل خواهد داشت او خالق و هدف هم مخلوق او و آنه از نگاه معلومات و تجارب خود شان استفاده عده ای سخت بدان چسبیدن، عده ای خدایان ساخته شده دست خود شان را میپرستند و عده ئی نیز از همه دست شسته و حتا از موجودیت خود خداوند انکار داشته و خود شان را ایتیست نامیده و از همه دوری جستند و جالب تر از همه عده ئی گاو پرست ، شادی پرست و موش پرست و……….. شدند و در قسمت گاو پرستان چون انسان ها را شیر میدهند حیثیت مادر به او داده و شروع به پرستش وی نمودند که باور کنید همین لحظه متوجه شکوه ئی یکی از خانوم های ایرانی که چرا خداوند در بین پیامبران ، پیامبران زن را انتخاب نداشته اند شدم و قیام این دو عقیده را خیلی جالب یافتم ، بعضی از انسانها از حکایت پرواز انسانها بالای قالیچه و تبدیل شدن عصا به مار و امثال آن در شکوه اند ولی متوجه شدم در همین حال حاظر شخصی در لب حوض آب بازی ایستاده دستانش را بالا برده از زمین بلند و شروع به پرواز نمود و یا اینکه جوانی بنام داینمو درست بالای کوهی که مجسمه عزرت عیسی در آن قرار دارد دست ها را به دو طرف گرفته از زمین جوا شده و دوباره پاهین میگردد ، چرا فرد ایرانیی بنام پارسا ایرانی از نخبه گان دین و شیوخ ایرانی در پروگرام اش آنها را به چالش کشیده و حرف به جایی رسیده که قرآن پاک را در دستش گرفته و شروع میکند با سرعت دو دسته به ورق زدن آن او از آنها خواهش میکند هرجا خود خواستند بگویند وایست و همان صفحه را باز نموده در باره تبصره و شیویخ را با دلایل مجبور به فرار میدارد و حتا در باره خود همسران رهبر اسلام و سنین خانم های شان در حالیکه انسانها حال دریافته تا سن هژده و در بعضی موارد شانزده ساله شدن نمیتوانند ازدواج دارند و………… و بهر صورت تبصره درینمورد خیلی زیاد و تا جائیکه من با همین قوه ناچیز درکم و آنچه خداوندگار برایم عطا داشته نه بر هفت آسمان اما به لایتناهی سخت عقیده دارم و مطمئن ام آن بالا بدون در نظر نظر داشت عقیده همه بندگانش را با همان طرز تفکر و رفتار آنها مانند یک انسان با ایشان عمل خواهد داشت و به عقیده من این خواهد بود امتحان او و بس نه کافری وجود دارد و نه گمراهی جز آنانیکه از طریق ادیان و یا هم جهت استفاده شخصی خودی ، خود شان خلق خدا را مورد استفاده قرار میدهد و از همه بد تر جانهای شیرین شان را گرفته ، ظرر بدانها میرساند و حتا آنانیکه که پا از گلیم خود برون گذاشته و در باره دیگران قضاوت میدارد که بیشک همه از همان شروع ( بخوان بنام خداوندگار که ترا خلق کرده است ) و آدمه دارد و چه رازی در آن نهفته است را خود او میداند و برای ما همان کافیست صرف انسان باشیم بیاموزیم و عما داریم . که اینجاست متوجه دو فرشته خیلی عزیزی میگردم یکی مادرم و دیگر هم همین شکیبا جان شمیم اند که اعتقاد من را محکم نگه داشته اند و مادر در عمل برایم ثابت اش داشته است .
در باره شکیبا جان بدون اظافه روی چون نفرت دارم از توصیف بیجا همینقدر بنویسم که شعرای عزیزی آمدند و رفتند و شعرای معاصری داریم و نویسندگانی که همه بیشک مایه افتخار ما و در خصوص درین وقت حساس بدانها سخت ظرورت داریم اما با کمال احترام شجاعت تام باید بنویسم شکیبا جان در صدر قرار دارند و احترام من به ایشان سرحد ندارد نتنها در مورد اشعار و نوشته های والای شان بلکه خود شخصیت نجیب و بی همتای شان که نتها در قسمت راحت بخشیدن ازعان بلکه از مراجع دیگری در قسمت با اینکه شرمم میآید بنویسم و میترسم از من ازرده نگردند کمک مالی شان در وقت سیلاب برای آسیب دیده گان خود ملکی که در آن قرار دارند هرچه بنویسم کم خواهد بود .
بسنده میشوم و امیدوارم اشتباهاتی را که در نوشتن چه از نگاه گرامر ، جمله بندی و در صورت کل طرز تفکرم چون خود مغز پریشان دارم و در جستجوی حقیقتم نموده باشم مرا بخشیده و عفو دارید
تشکر جناب انوری عزیز از توجه وحضور باصفای تان ، کامگار باشید.
با سلام درود به شما جناب انوری گرامی . یک جهان سپاس از حوصله مندی تان . شما همچنان برای من قابل افتخار هستید ، از حسن نظر تان بیحد ممنونم .
اعتقادات افراد به خود شان ارتباط دارد و خداوند از ما خواستار خیر و نیکی و صلاح است که برای خوشنودی ذات پاکش از خودش یاری می جوییم . در پناه حق باشید