جان به لب
تاریخ نشر: چهارشنبه ۲۳ جوزا ( خرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۲ جون ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
جان به لب
می زنی تیرِ نگاهی نیمه جانم می کنی
گه به سویت خوانییم گاه امتحانم می کنی
میدهی دشنام مرا هی عذر خواهی کی کنی
گاهی ناگاه همچو خود تو بد زبانم می کنی
با منِ بیچاره و دل خسته دردِ سر بس است
آنچه کردی جان به لب در هر زمانم می کنی
من که مشتاقِ گلِ روی تو می باشم و بس
پس چرا بر این گل و آن گل روانم می کنی
جانِ من در دوستی نا مهربانی کی رواست
اینچنین رسوای عالم در جهانم می کنی
از کنارِ گلِ رویت من به دور افتاده ام
در بهارِ زندگی داری خزانم می کنی
عالمی در عشق پاکِ تو گرفتار اند و من
در فراقت روز و شب آتش به جانم می کنی
وعده های وصل کردی و فراموش ای دریغ
انتظار چشم و ابروی کمانم می کنی
تا که دیدی گلِ رویش را جلال در بوستان
آشنایی با گل و سروی روانم می کنی
سید جلال علی یار
۱۰ جون ۲۰۲۴
ملبورن – استرالیا
بسیار زیبا قلم زدید جناب آقای علی یار عزیز ، سعادتمند و سرفراز باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
قربان محبت شما شاعر فرهیخته و ادیب گرانمایه یک جهان سپاس افتخار بخشیدید که خط خطی های این حقیر را در سایت پر افتخار ۲۴ ساعت اقبال نشر دادید از دیزاین و زحمات که متقبل شدید تشکر می کنم همیشه شاد و پیروز باشید.
خواهش میکنم جناب آقای علی یار عزیز ، ممنون از همکاری های مداوم تان .