تپیدن
تاریخ نشر : جمعه ۸ سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۸ جون ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
تپیدن
۴۶ الف
رسیدم تا خدا امشب ، چه گویم زین رسیدن ها
چه گویم از سکوت شب ، وزان پر ذوق دیدن ها
هجوم عشق را دیدم خیال محشرش کردم
که در هر گوشه در خاکی ، دلی بود و تپیدن ها
جلایی بود در باطن ، که در ظاهر نمی گنجد
لباس کینه بود و من ، در آهنگ کشیدن ها
به موج مست گیسویم ، نه چادر بود و دستاری
و انگشتان او بود و ، به امواجش دویدن ها
چه آغوشی که از گرمی ، عرق می ریخت از برگی
گلاب از شرم می پیچید ، در جوش چکیدن ها
به کفرم سنگ میکوبند ، گر گویم دگر حرفی
خودم دانم و او داند ، ز مروارید چیدن ها
دریغا گر بمانم من ، میان بستر گرمم
و از یادم بردم فردا ، هوای این پریدن ها
شکیبا شمیم
بسیار عالی قلم زدید بانو شمیم عزیز ، کامگار باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
ممنون و سپاسگزارم جناب هروی گرامی
خواهش میکنم بانو شمیم گرانقدر ، کامگار باشید.