مخمسی بر غزلِ زنده یاد محمد فقیر فروزی
تاریخ نشر : سه شنبه ۱۲ سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲ جولای ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
زر پنجه
میلِ به غزل داری فرزانه ترت سازم
سرمست شوی جانا مستانه ترت سازم
یک قطره از آن نوشی دیوانه ترت سازم
« ای دل شدی افسانه ، افسانه ترت سازم
پیمانهٔ خوبانی ، پیمانه ترت سازم »
دانم که نیکو دانی خود پاره ی الماسی
یک شهر پرازمهری تو واژه ی اخلاصی
در بیت پراگنده پرونده ی احساسی
« گه منبع الهامی گه مرجع وسواسی
آهنگ جنون داری دیوانه ترت سازم »
من خسته ازاین عزمت آزرده ازاین کُورت
یک پاره سخن دارم از زشتی این دورت
ترسی تو به دل داری ازدیده ی یک عُورت
« زنجیری زندانی ، زندانی ام از جورت
قیدی دگر اندازم زولانه ترت سازم »
ای میهن ویرانم تا کی به خودت نازی
از دامن مهر خود اولاد خودت بازی
با جگر صد پاره خاموش تر از بازی
« من شمع و تو پروانه میسوزم و میسازی
تا عاشقی آموزی پروانه ترت سازم »
آلوده گی ، بد مغزی از ذهن تو بر خوانم
با غیر ، تو دمسازی آخر منم انسانم
من بی کس و تنهایم دردی خود و درمانم
« خواهی که شوی ازمن بیگانه ومیدانم
بیگانه اگر گشتی بیگانه ترت سازم »
درکافه بیا بنشین یک چای پر از دم کش
در لانهٔ پاک دل شادیانه ی پیهم کش
عشق که ندارد سود ازجگر پر سم کش
«گرعیش طلب داری جام می درغم کش
کز مستی ومدهوشی مستانه ترت سازم »
بین من و ابر غم افتاده خلایی تو
در بسترسرد دل یک پرده جلایی تو
الماس دل شرقی زیبا به بهایی تو
« بی خانه ام ازدستت آخر چه بلایی تو
خواهم که فروزی وار بیخانه ترت سازم »
من دختر بودا ام ، جوهر چو به تن دارم
جامی شده استادم از بزم که من دارم
حرف خوش مولایم ازعاصی سخن دارم
شهنامه بود مشقم از لاله دمن دارم
تا سایه «هما » دارد مردانه ترت سازم
هما احد لیان
۲ جولای ۲۰۲۴
مخمس زیبایی را قلم زدید بانو احد لیان گرامی ، طبع زیبای تان را می ستایم.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی