مشرقِ عشق …
تاریخ نشر : جمعه ۱۵ سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۵ جولای ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
مشرق عشق …
از جنونِ خود به گوش خسته ی صحرا بگو
موج را یادش بده ، از شورشِ دریا بگو
ماهی ی بی جوره ی گرداب های عشق باش
بوسه هایت را به چهر ماه بی همتا بگو
تا سوارانی رسد از مشرقِ عشق دگر
امتداد راه را در گوش نقش پا بگو
مانده درتابوت «من»، درگورهستی خفته ای
مرده ی درمانده ی در«من»، بیا از«ما» بگو
گوش امروزان زدیروزان همه پر گشته است
داستان ات را بگوش تشنه ی فردا بگو
وقتی می خواهی زمین ات، آسمان گردد زمهر
بال و پر وا کرده با پرواز ، بی پروا بگو
گرتو آن گنگی* که خواب عشق درچشمان اوست
از جهان کر گذر ، در گوش خود تنها بگو
فاروق فارانی
جون ۲۰۲۴
*مولانا: من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش.
استاد گرانمایه جناب آقای فارانی عزیز از غزل زیبا و دلنشین تان لذت بردم ، سعادتمند باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی