۲۴ ساعت

15 جولای
۱ دیدگاه

وداع و خاطره

تاریخ نشر : یکشنبه ۲۴  سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۴ جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

وداع و خاطره

در مسیر یک  شب پاییزی بودم رهسپار

بر دیاری  مقصدم  منزل‌ گهِ  دلدار   بود

زود گشتم  در کنار  برج  ایوانش  قریب

چون نگاه  و کام جانم تشنه‌ی دیدار بود

دیدم از جمع سرایش یک اتاق  دل‌ کشی

درگه‌های چشم فانوسش به رویم باز بود

نازنینی   در  پس  آن  میله‌ های  پنجره

با کواکب  بر  سریر گفتگو  و  راز بود

می‌ستودم چهره‌اش را آه، دانستم که اوست

گام ها را نرم بردم   تا  به  نزدیک اتاق

با دل مشتاق کردم یک صدا آهسته اش

با صدای درد و خواهش آمد آن ماه رواق

چون به آغوش هلالم گشت ملحق با شتاب

موج‌های گیسوانش خفت در پهنای شب

درمیان بازوانم ز آن  بنا  گوش  و لبان

ماهیان بوسه‌ ها  شد  گرم  در  دریایش

التذاذ  وصل بود  و عشق و مهرِ تا مرا

در گریبان موج تندی از نفس‌هایش دیدم

نور مه بر گونه‌اش رخشید تا دیدم به ناز

لحظه‌ای را در نگاهم خیره گشت و آرمید

با صدای سهمگینی  گفت  در آهسـتگی

از چه بود این بازدید  ناگهانی بی‌قرار؟

گفتمش دل برده‌ام  در  آستان یک وداع

می‌کشانم رخت  ز  اینجا و  نیایم تا بهار

ناگهان در زیر مژگان بست موج آب اشک

مرغ روحش دردمند و بال و پر بشکسته شد

بی‌گمان می‌خواست حرفی تازه در فرجام گفت

لیک آوا در گلوی سیم ‌گونش بسـته شد

من که با پای  خداحافظ ز او  گشتم جدا

دور بودم، چشم ‌هایم رو به سوی جاده بود

بر قفا  کردم  نگاه   آخرینی  را  که او ـ

زیر نـور ماه با بهت  نگاه  ایستاده بود

پاییز ۱۳۷۹

احمد هنایش

 

یک پاسخ به “وداع و خاطره”

  1. admin گفت:

    هنایش عزیز طبع زیبای تان را می ستایم ، سعادتمند وکامگار باشید.
    باعرض حرمت
    قیوم بشیر هروی

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما