نه زخم شعله زد…
تاریخ نشر :جمعه ۲۹ سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۹ جولای ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
نه زخم شعله زد…
بلوغِ گمشده بر فصل و نسل ها نرسید
فرود ها رهِ فردا زد و فرا نرسید
گشوده گشت درِ باغِ سرخ و سبزِ فریب
« مرو به دامگه! »، ازهیچ سو صدا نرسید
لَلوی خواب به گوشِ زمانه ها خواندند
صدای خُرخُر ما هم به گوش ما نرسید
به روشنی سفری کرده، لیک درچشمش
ز آفتاب به جز برقِ از طلا نرسید
صدای درد حزین وصلای عشق خموش
نه زخم شعله زد و عطری از دوا نرسید
از آن به حادثه ، کشتیِ ما فرو شد ، که
خدا رسید ولی دستِ نا خدا نرسید
دگر بس است، که بس کرده ایم راه سفر
کجا سفر ز کجا تا به نا کجا نرسید؟!!
در آستانهی مقصود بی رسیدنِ ما
عجب که عشق رسید و ولی خدا نرسید
مگر سحر ز همین شرق پر فلق برسد
جز از غروب از آن غربِ اژدها نرسید
فاروق فارانی
مارچ ۲۰۲۴
جناب استاد فارانی عزیز ممنون از سروده های زیبای تان ، سعادتمند و سرفراز باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی