تیرِ دعا
تاریخ نشر : سه شنبه ۹ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۳۰ جولای ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
تیر دعا
نیست کسی همدم و افغانی ام
سوخت مرا درد و پریشانی ام
گرد و غبار لب ساحل من ام
گر تو نباشی همه تن فانی ام
حسرت سیلاب و فغان میشوم
شوق بدل دارم و طوفانی ام
تیر دعایم به خطا می زند
سوی تو می آیم و می رانی ام
بلبلم افتاده به دور از چمن
می تپم از ، آتشِ هجرانی ام
بنده ی محصور فراقم ز غم
کنج قفس ولچک و زندانی ام
یخ زده بود این دِلِ افسرده ام
در لَبِ دریا شَبِ طولانی ام
کوه و کُتل دارد و بس جاده ها
آن شب پر خوف ،خطر رانی ام
کاش پسندیده سفر میکدم
عاشق خود بین رجز خوانی ام
رفته بُدم در چمن و سیر گل
بال و پَرِ گل شَود ار بانی ام
هیچ بسر نیست هوای دگر
مضطرب از خار مغیلانی ام
حسرت ساحل نَبَر از داغ من
ابر خزان و مُژه بارانی ام
مُفتَعِلن مُفتَعِلن فاعِلن
کشت مرا هیچ تو میدانی ام
محمد ادریس بقایی (قطره)
۱۴۰۱
جناب بقایی عزیز زیبا قلم زدید ، مؤفق و مؤید باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
ممنونم از اقای هروی گرانقدر که زحمات شان قابل قدر است و سروده من را با چنین طرح و دیزاینی زیبا درصفحه آراستند.
خواهش میکنم جناب بقایی عزیز ، سعادتمند باشید.