۲۴ ساعت

31 جولای
۱ دیدگاه

رباعیات پریشان

تاریخ نشر : چهارشنبه ۱۰ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۳۱  جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

رباعیات پریشان

ای دختر  کاکای  عزیزم  چه شدی

ازدردِ تو زرد وزار و پیرم  چه شدی

چون خواهرکم عزیز  و  نازم بودی

از رنج زمینگیر و  حزینم  چه شدی

******

چون خواهرمن عزیز  و  نازم  بودی

گاهی تو به  من  محرم  رازم بودی

دردی که کشیدی بخدا معلوم است

غمگین که بودم تو روحنوازم بودی

******

دیدار   ترا   هیچ    ندیدم   گل  من

رفتی و گلی  به  تو نچیدم  گل  من

افسوس ودریغ که رفتی ازعالم رنگ

من گوشه ی  انزوا  گزیدم   گل من

******

دنیا و جهان است به من تیره و تار

تا قصه ی من بودبه آن سنگ مزار

در خاک سیاه چگونه خفتی  خواهر

آمد  اجل  و ترا چسان  کرد   شکار

******

کو حوصله  تا شعر درازی  سازم

کس نیست که ورامحرم رازی سازم

از اندوه تو مریضی ام  افزون شد،

از واژه  و  شعر نی   نوازی  سازم

******

این دهر زبون  به  کس بقایی نکند

بر شاه  و گدا   هیچ   وفایی  نکند

هر کس  به  جهان آ مد  آخر  برود،

چون  مرگ   رسد ‌ کار  دوایی نکند

عبدالخالق تنها (کاشفی)

۹ اسد ۱۴۰۳

 

یک پاسخ به “رباعیات پریشان”

  1. admin گفت:

    برادر گرامی جناب کاشفی صاحب بسیار زیبا قلم زدید ، خداوند دختر کاکای گرامی تانرا غریق رحمت بیکرانش بگرداند و به شما و همه بازماندگان صبر و شکیبایی عنایت فرماید.
    باعرض حرمت
    قیوم بشیر هروی

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما