گم می شوی . . .
تاریخ نشر : پنجشنبه ۱۸ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۸ اگست ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
گم می شوی . . .
می روی از خویش و پنهان و عیان گم می شوی
در پی ات بی نقش پا و بی نشان گم می شوی
در سراغِ اخترِ گمگشته ات تا بیکران
می روی تا کهکشان، در کهکشان گم می شوی
بسته ی تابوتِ هستی ، خسته ی تابوت «من»
جاودان می گردی و تا جاودان گم می شوی
می برد تا لاشه ات را رود بارِ زندگی
در شکم های حریصِ ، ماهیان گم می شوی
باز آ ای عشق تا بارِ دگر از هم شویم
ورنه مثلِ من ، تو هم تنهای جان گم می شوی
از گلوی وحشیِ طوفان نفس ها وام کن
غیرِ آن گر زندهای ، در مردگان گم می شوی
موج بی دریایی و دریای خود گم کرده یی
تا نپیوندی به دریا ، سرکشان گم می شوی
نقش پای سرنوشت ات بر کف دستت بجو
مشت کن دستت که بی مشت گران گم می شوی
دست خود را گیر و روی شانهی خود تکیه کن
ورنه در قعرِ زمین ، قهرِ زمان گم می شوی
فاروق فارانی
سپتامبر ۲۰۲۳
استاد گرانمایه جناب فارانی عزیز قلم زیبا و طبع عالی تانرا می ستایم ، بسیار زیبا قلم زدید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی