برگِ هستی
تاریخ نشر : پنجشنبه ۱۸ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۸ اگست ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
برگ هستی
دلم در آتشِ هجران چنان سوخت
نه دل تنها که جانم در میان سوخت
به کی گویم لهیبِ عشق چسان بود
سر و پا و میانِ تن و جان سوخت
فراقِ او چو بادی تندِ پائیز
که برگِ هستیم را رایگان سوخت
نشستم تا نمایم عشق توصیف
زبان از نام آن اندر دهان سوخت
چنان از دردِ فرقت در خروشم
که غوغایم زمین و آسمان سوخت
بسی از عاشقانِ سوخته دل را
رموز و رمز و رازِ عشق نهان سوخت
حدیثِ عشق و هجران کس بگوید
که در نیرانِ عشقی بیکران سوخت
از آن ایماءکه در چشم و به ابروش
کدامین فتنه بود راۀ امان سوخت
کدام عاشق جلال سوزد نه داند
که چون پروانه درآتش عیان سوخت
سید جلال علی یار
ملبورن – استرالیا
اگست ۲۰۲۴
جناب آقای علی یار عزیز زیبا قلم زدید ، درود ومهر نثار تان باد.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
الهی خرابت نبینم شاعر درد آشنا ، رفیق و شفیق من و تمام شعرا . باز هم نمیدانم به کدام زبان که سزاوار تمجید شما باشد تشکر بگویم ، زیرا طوطی سخن از توصیف شما خردمند لال خواهد بود آنچه در بساط سپاس و تشکر است نثارت می نمایم . متشکرم که بار دیگر منت گذاشته آید و مرا مفتخر ساختید آرزویم فقط تندرستی صحت و عافیت شما با همه خانواده محترم شما بوده و است . با عرض حرمت
خواهش میکنم جناب آقای علی یار بزرگوار ، قابل یادآوری میدانم که سایت ۲۴ ساعت متعلق به شما و همه قلم بدستان عزیز ما می باشد .