زورقِ شکسته
تاریخ نشر : شنبه ۲۷ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۷ اگست ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
زورق شکسته
بهـار و فصـل جوانی شتـاب می گذرد
بیـا که زندگی ام بی حساب می گذرد
بزن شـرار و بسوزان جهان رنگ مرا
اگر بـه ذهـن تو فکرِ خراب میگذرد
ز تـار هـر نفسـم سـاز درد و غم بارد
بیـا که ناله ی چنگ و رباب میگذرد
خزان جَـور تـو پژمُرد و پیر کرده مرا
ز شرق سینـه ی من آفتـاب میگذرد
فتـاده عکس تـو در قـاب نامرادی ها
کنون تمـام امیدم بـه خواب میگذرد
دلـم گرفتـه و جـان بـر لبم رسید آخر
بیا که با قَدَمت ایـن عذاب میگذرد
خیـال خـام و لب خشـک آرزو هایم
ز تشنـه کامِیِ دل،در سراب میگذرد
کجارسد لَب ساحل شکسته زورق جان
ملاح خسته که در منجلاب میگذرد
بزن جـلا دَم تیـغ نگـاه پر خونت
که تیرهـای قضـا بی نقاب میگذرد
محمد ادریس بقایی (قطره)
کابل – افغانستان
جناب بقایی عزیز غزل زیبا ودلپذیری سرودید ، مؤفق و کامگار باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی