به خود باور مکن . . .
تاریخ نشر : جمعه ۱۶ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۶ سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
به خود باور مکن . . .
تبر بر ریشه ی خود زن، اگر برگ و بهارت نیست
گلِ عشقی نمیآری و بیداری به بارت نیست
چر ا ره از قدومِ تو ، چراغ آور نمی گردد
چرا مشعل شدن در پنجه هایت ، انتظارت نیست
نمی لرزد اگر در زیرِ پایت خاکِ خون آلود
به خود باورمکن در سینهات گر انفجارت نیست
درختان از گلوی شاخه ها فریاد می خوانند
تو ای پاییز خو، جز رنگِ زردِ احتضارت نیست
بزن آتش به خرمن گاهِ خود ای کاهِ اندیشه
اگر دریا نمی گردی و شوقِ کوه سارت نیست
به خود باور مکن ، گر دود می خیزد ز آوازت
اگر در استخوان هایت نشانی از شرارت نیست
برو در تخت یا تابوت ، خوابِ تازه یی سر کن
اگر در بازی این عشق ، شوقی از قمارت نیست
بمان در خاک عشقت ریشه ، سر بر بالشِ خورشید
مگر معشوقه ی گمگشته ی رویا نگارت نیست؟
فلق هرگز نمی بخشد ترا ، تا آخرین دیدار
اگر از دار هم فریاد های داردارت نیست
فاروق فارانی
۲۵ جون ۲۰۲۳
فرهیخته گرامی جناب استاد فارانی عزیز قلم زیبای تانرا می ستایم ، بسیار زیبا سرودید ، سعادتمند و کامگار باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی