بگو . . .
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه ۲۸ قوس ( آذر) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۸ د سامبر ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
ز شهر و دشت و شقایق ز کوه و رود بگو
بگو از آنچه که آنجا زمانی بود ، بگو
از آن طلیعه که ما را امید میبخشید
وزان غروب که چون زخم شد کبود بگو
ز چاه خواب برا ، در بغل بگیر آفاق
شرار عشق بپوش ، از ره و گشود بگو
اگرچه عقرب بغضی نشسته بین گلو
ز نیش خامشی و نوشه ی سرود بگو
از آنکه خاک بهر گوشه چشمه می بخشید
وزین زمانه که دشنام شد درود بگو
فقط به حافظه آسمان شب است، بیا
هر آنچه از سحرت مانده یاد، زود بگو
کنون که زهر به گوش زمانه می ریزند
سوال« بود و نبودن» در این رکود بگو*
فاروق فارانی
کابل ۲۰۱۳
* اشاره به داستان هملت اثر ویلیام شکسپیر
جناب استاد فارانی عزیز بسیار زیبا قلم زدید ، درود ومهر نثار تان باد.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی