رسالت انسان؛ فراتر از نیازهای جسمانی!
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه ۲۸ قوس ( آذر) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۸ د سامبر ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
انسان موجودی فراتر از نیازهای جسمانی و مشغلههای روزمرگی است.
او حامل رسالتی الهی و مأموریتی انسانی است
که وجود او را معنادار و حضورش را هدفمند میسازد.
خداوند، انسان را با تمام پیچیدگیهای وجودش، برای مأموریتی ویژه در زمانی مشخص و مکانی معین آفریده است.
این مأموریت، نهتنها برای بقای فیزیکی او، بلکه برای تعالی روح، ذهن و ایجاد تغییر و تأثیرگذاری در جهان طراحی شده است.
زندگی انسان، تنها برای خوردن، نوشیدن و خوابیدن نیست. اینها صرفاً ابزارهایی برای بقای جسم اند.
اما روح انسان به تغذیهای عمیقتر نیاز دارد؛
تغذیهای از جنس معنا، تجربه و آگاهی.
همانطور که خوراک جسمی برای ادامه حیات ضروری است، خوراک روحی و فکری نیز برای رشد و تکامل ضرورت دارد.
رشد روح و ذهن زمانی حاصل میشود که انسان درک کند هر لحظه از زندگیاش فرصتی برای تحقق مأموریت الهی اوست. این مأموریت فراتر از کارهای روزمره و دغدغههای زودگذر،
به معنا و هدفی برتر اشاره دارد
که زندگی را از سطحینگری رها کرده و به سوی عمقنگری سوق میدهد.
یکی از مهمترین ابزارهای تحقق این مأموریت، نوشتن است. نوشتن فرایندی است که انسان را قادر میسازد افکار، احساسات و تجربیات خود را با نظم و هدفمندی ثبت کند.
این عمل، نهتنها نوعی خودشناسی عمیق است، بلکه مسیری است میان انسان و دیگران،
میان گذشته و آینده، و میان فرد و جامعه.
هر انسانی، با خاطرات، تجارب و دیدگاههای منحصربهفرد خود، دنیایی از حکمت و دانایی را در دل دارد.
نوشتن، این حکمت را به میراثی تبدیل میکند
که میتواند الهامبخش دیگران باشد.
هر آنچه انسان در مسیر زندگی خود میآموزد، نوری است که میتواند راه دیگران را روشن کند.
تجارب تلخ و شیرین، اندیشههای عمیق و احساسات ژرف، هرکدام گنجینه ای هستند که اگر به نگارش درآیند،
نهتنها انسان را به شناخت خود نزدیک تر میکنند،
بلکه جامعه را نیز از این گنجینه بهرهمند میسازند.
علاوه بر این، نوشتن به انسان کمک میکند
تا به جهانبینی جامعتری دست یابد.
زمانی که افکار و احساسات خود را به کلمات تبدیل میکنیم،
به نظمی میرسیم که پیشتر شاید در ذهن ما وجود نداشت.
این نظم، ابزاری است برای درک بهتر جهان، شناخت عمیق تر خویشتن و الهام بخشی به دیگران.
نوشتن، زبان گفتوگوی انسان با خدا، با خویشتن و با دیگران است.
وقتی مینویسیم، فرصتی مییابیم تا از خود بپرسیم:
چرا در این دنیا هستیم؟
چه نقشی در این جهان بزرگ ایفا میکنیم؟
پاسخ به این پرسشها، انسان را به رسالت الهیاش نزدیک تر کرده و او را در مسیر تکامل روحانی و فکری قرار میدهد.
اگر تصور کنیم که آفرینش ما در این جهان صرفاً برای پرداختن به مادیات و بقای فیزیکی است،
دچار خطایی عمیق شدهایم.
این طرز فکر، زندگی را به مجموعهای از کارکردهای سطحی و زودگذر محدود میکند.
در چنین حالتی، با مرگ ما، دفتر زندگیمان برای همیشه بسته میشود.
آنچه بودهایم، چه خوب و چه بد، تنها به عصر و زمانه خودمان محدود خواهد ماند.
این همان خاموشی محض است که هیچ اثری از ما برای آیندگان باقی نمیگذارد و گویا هرگز در این جهان نبودهایم.
پس، بیایید فراتر از مادیات و نیازهای جسمانی بنگریم و زندگی را فرصتی برای بهجا گذاشتن اثری ماندگار بدانیم.
بنویسیم از آنچه در دل و ذهنمان جاری است؛
از آرزوها، شکستها، امیدها و باورها.
هر کلمهای که بر صفحه میآوریم، گامی است به سوی جاودانگی.
هر جملهای که مینگاریم، نقطهای است از مأموریت ما در این جهان.
این عمل، نهتنها برای خودمان سودمند است، بلکه هدیهای است برای جهانی که به اندیشهها و تجربیات ما نیاز دارد.
اینگونه، رسالت الهیمان را به انجام میرسانیم و اثری ماندگار از خود بر جای میگذاریم.
هرچه مینویسیم، در کنار رسالت الهیمان، گویی فرزندان معنوی خویش را نیز میآفرینیم؛
فرزندانی که اندیشه و کلمات ما را برای نسلهای آینده به ارمغان میبرند و چراغی برای آنان خواهند بود.
به امید روشنی افکار و تعالی اندیشهها،
که چراغ راه انسانیت و خلاقیت اند.
نویسنده:
احمد محمود امپراطور
Ahmad Mahmood Imperator
۱۴۰۳خورشیدی
محمود جان امپراطور عزیز قلم زیبای تان را می ستایم ، سعادتمند و سرافراز باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی