واقعیت تلخ و جانسوز
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : سه شنبه ۹ دلو ( بهمن ) ۱۴۰۳ خورشیدی ۲۸ جنوری ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
واقعیت تلخ و جانسوز
واقعیت تلخ و جانسوز این است که کارد از استخوان مردم این سرزمین بسیار فراتر رفته و زخمهایی که روزگاری تنها در جسمهای شکسته نمایان بودند، اکنون به عمق قلبها و جانهای خسته نفوذ کردهاند.
این زخمها دیگر صرفاً بر جسمها محدود نمیشوند؛ بلکه به گونهای دردناکتر، قلبها و روحها را شکافته و هر لحظه، آتشی خاموشناشدنی را در درون انسانها شعلهور میکنند.
دردهایی سهمگین و زخمهای بیدرمان، همچون طوفانی بیپایان و وحشی، همهچیز را در هم کوبیده و آرامش را به افسانهای دوردست و دستنیافتنی بدل کردهاند؛ گویی آرامش، مفهومی است که هیچگاه در این خاک مجال ظهور نخواهد یافت.
رنج نه تنها بر شانهها سنگینی میکند و قامتها را خم کرده است، بلکه همچون زهری کشنده، در رگهایمان جاری است و هر روز ذرهای از وجودمان را به سوی نیستی میکشاند.
امیدهایی که روزگاری مانند شعلهای گرمابخش دلهای ما بودند، اکنون در ظلمت مطلق گم شدهاند و چیزی جز خاکستر سرد ناامیدی از آنها باقی نمانده است.
گویی آسمان زندگی ما برای همیشه از نور محروم شده و تنها شبِ بیپایانی است که بر ما سایه افکنده است.
ما، غمزدهترین مردمان این جهان، به مانند سایههایی بیرمق و خسته، در گردبادی از اندوه، پریشانی و اضطراب سرگردانیم.
گویی زمین و زمان سوگند خوردهاند تا آخرین بارقههای شادی و آرامش را از ما بربایند و ما را در چنگال سرنوشت تلخ و بیرحم رها کنند؛ سرنوشتی که هیچگاه برایمان جز رنج و عذاب ارمغانی نداشته است.
سایهای سیاه و سنگین، همچون شبحی از عذاب و یأس، بر سر این ملت گسترده شده و نور را از دیدگانمان دزدیده است.
این سایه سیاه، گویی ابرهایی از غم و اندوه است که هیچ نسیمی نمیتواند آن را کنار بزند، هیچ بارانی نمیتواند آن را بشوید، و هیچ طلوعی نمیتواند آن را بشکند.
دیگر هیچ صدای نجاتبخشی از دوردستها به گوش نمیرسد؛ تنها زمزمهی بغضهایی که در گلو خفه شدهاند و اشکهایی که هرگز مجال جاری شدن پیدا نمیکنند، در این سکوت مرگبار طنیناندازند.
گویی این سکوت، خود فریادی از عمق رنج و ناامیدی است که به گوش هیچکس نمیرسد.
در میان این دریای بیکران و توفانی از درد، یأس، و ناامیدی، تنها تکیهگاه و ملجأ ما، بارگاه بیکران و رحمت خداوند متعال است؛ خدایی که به گوشهگیرترین اشکها و بیصداترین نالهها نیز گوش میسپارد و نالههایی که حتی انسانها توان شنیدنشان را ندارند، در درگاه او به فریادی بلند تبدیل میشود.
تنها اوست که میتواند این آوار سنگین و خردکننده را از دوشمان بردارد و نوری تازه در دل تاریکی بیپایانمان بیفروزد. در جهانی که هیچ دستی برای یاری به سوی این ملت دراز نمیشود، هیچ صدایی برای امید دادن به گوش نمیرسد و هیچ چراغی برای نشان دادن مسیر روشن نمیشود، تنها امیدمان به لطف و رحمت بیانتهای اوست؛ خدایی که قدرتش فراتر از تمامی طوفانها و تمامی رنجهاست و تنها نسیم شفقت او میتواند این غبار سیاه و سنگین را از آسمان زندگیمان بزداید.
اما آیا این غبار، این سایهی مرگبار، و این شب تاریک هرگز به پایان خواهد رسید؟
آیا این ملت، که زیر آوار سنگین زخمهای بیدرمان و دردهای بیپایان مدفون شدهاند، روزی بار دیگر طلوع آرامش و نور را خواهند دید؟
خدایا! در میان این همه ناامیدی، رنج، و سیاهی، آیا هنوز بارقهای از امید باقی مانده است؟
آیا هنوز سحرگاهی در پس این شب بیپایان نهفته است؟
یا این ملت برای همیشه در گرداب سرنوشت تلخ خویش گم شدهاند؟
خدایا! تویی که قادر مطلقی، تویی که توان شکستن تمامی سدهای ناامیدی را داری، آیا هنوز نگاهی به این ملت دردمند خواهی داشت؟
تنها نسیم رحمت توست که میتواند این دریای طوفانی را آرام کند و این خاک خسته از رنج را به بهاری تازه بازگرداند.
نویسنده: احمد محمود امپراطور
۱۴۰۳خورشیدی
محمود جان امپراطور عزیز قلم زیبای تان را می ستایم و آرزومندم همیشه مؤفق و سعادتمند باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
شاعر و نویسندهی گرانقدر
مدیر خردمند و فرهیختهی سایت وزین «۲۴ ساعت»، جناب استاد قیوم بشیر هروی عزیز،
با درود و مهر بیپایان،
از تلاشهای ارزندهی شما در نشر و گسترش اشعار و نوشتههایم، بینهایت سپاسگزارم. کوششهای خالصانهی شما در عرصهی ادب و فرهنگ، همواره مایهی افتخار و الهام برای اهل قلم و هنر است.
برایتان تندرستی، شادکامی و توفیقات بیکران در تمام مراحل زندگی آرزو دارم.
با مهر و احترام فراوان،
احمد محمود امپراطور
ممنون از حضور پرمهر و محبت همیشگی تان محمود جان عزیز ، سعادتمندی و کامگاری شما را در همه مراحل زندگی آرزومندم.
کاکای بزرگوارم از شما و تیم کاری تان ممنون و مشکورم.
اندیشمندگرانقدر،واقعیت های تلخ ملتمظوممارا خیلی
عالیوبااحساستحلیلنمودهایدقلم تانسبزوقامتان همیشه
استواربادهمه امیدوارم که روزی دررحمتالهیبرویملت افغان
همبازگرددودل های ناشادماهمشادشودامیدواریم.
عزیزونهایت گرانقدر قلم زیبای تان رسا باد به آرزوی موفقیت بیشتر وسعادت و صحتمندی تان .