سوار و سفر
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه ۱۴ دلو ( بهمن ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲ فبروری ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
سوار و سفر
سحر سحر شد و اما سحر سحر نرسید
نه ماه آمد و از مهر هم خبر نرسید
غبار بادیه پیچیده راه را یکسر
فتاده راه به گم – راه و رهگذر نرسید
نهال ما نفتاد از خزان و صاعقه ها
نه خشکسال خمیدش که تا تبر نرسید
پریدنی که هوایش بجانِ جانم بود
اسیر دل شد و از دل دمی به پر نرسید
چگونه خانگیان از نشان من جویید
که اوفتادم و این نقش پا به در نرسید
چه باک قٌمقٌمه خالی و دشت پر ز سراب
لبان بخون دلت ترکن ، آبی گر نرسید
سفر غبار بر انگیزد و سکوت به سوگ
صفیر مست سواری ، ازین سفر نرسید
شرارِ سرخ فلق شعله بسته راهِ افق
مگوی خاطر آزرده ، ره به سر نرسید
فاروق فارانی
جناب استاد فارانی گرانقدر غزل بسیار زیبایی را قلم زدید ، قلم زیبای تان را همیشه رنگین می طلبم.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی