پرستوها
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : پنجشنبه ۱۸ دلو ( بهمن ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۶ فبروری ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
پرستوها
چو میبینم تمام زندگی یک ریز تکراری ست
پرستوهای شوقم مرده اند هر چیز تکراری ست
و تصویری که سیسال است بر دیوار من، حتی
و گلدانی که سیسال است، روی میز تکراری ست
و آهنگی که دایم چون غذای روح و دل، شاید
– زمانی بوده بر من خاطره انگیز تکراری ست
هوای گر م تابستان ، صدای شرشر باران
زمستان و بهار و موسم پاییز تکراری ست
به تاریخ و کتاب و دفتر و دیوان پناه بردم
و دیدم قصه های هتلر و چنگیز تکراری ست
کمی گفتم که از حال وطن آگه شوم، دیدم
که محرومی ز آزادی، چه شرمآمیز تکراری ست
به ذهنم شد مجسم حلقهی دار و خیال مرگ
و لیکن خودکشی با طرز حلقآویز تکراری ست
دقت کردم به خود در رو به روی آینه دیدم
به این زیبایی و چشمان شورانگیز تکراری ست
به دل گفتم شوم عاشق به دل داری که سنجیدم
که عاشق بودن و معشوقه گشتن نیز تکراری ست
در این دنیای تکراری فقط با مهر عادت کن
دلت را میکنی از قهر و غم لبریز تکراری ست
نداری شور عشقی در دلت سوما در این شعرت
از این بیهودهگویی یکسره بگریز، تکراری ست!
سوما رووفی
بانو رؤوفی گرامی بسیار زیبا سرودید ، مؤفق ومؤید باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی