بده پایان سکوت شبها را
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : جمعه ۱۹ دلو ( بهمن ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۷ فبروری ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
بده پایان سکوت شبها را
نفسم دادی و به جان دیدم دم احیایی مسیحا را
گرچه گاهی به من چشاند غمت تلخی بوسهی یهودا را
لرزهها مینشیند از ایمان بر تنم لحظه های دیدارت
مثل موسی که ناگهانی دید جلوهی نور طور سینا را
مانده مبهوت معبدی که تویی، مست تسبیح و رفته از خویشم
غرقه در حیرتی که میگوید جذبهی خلقت اهورا را
در تب و تاب خلق وسوسه است، زیر و بمهای لحن پر شورت
از فریب شبانهاش جویم بودنی های بی محابا را
چشم در چشم من بدوز و بهل شعلهها و زبانههای هوس-
تل آتش شود ، بسوزاند قید پرهیز و بند پروا را
بوسهها را به پشتوانهی هم رشته کن تا ذخیرهای بشود
بود آیا مگر که چاره کند قحطی و سختی مبادا را
پا مکش از من و بیا بکشیم با تب آتشین تنهامان
حسرتی را که با چه بیرحمی دیر یا زود میکشد ما را
حصر تقوای یوسفی بشکن، و بدان همچنانکه میدانم
قدر شبهای زوج بودن را، نه شب فرد و سرد یلدا را
یوسفی باش و با دو دست دعا از خدایت بخواه معجزهای
که جوان سازد و بپیراید پیری ناخوش زلیخا را
چشم دل باز کن به هیمهی من! آنچه اینک تلی ز خاکستر
تا ببینی شکوه و جولانِ عشق، این آتش هویدا را
آهوان را کنار بگذار و تو فقط شیر بیشهی من باش
خلوتم را پر از صدایت کن، بده پایان سکوت شبها را
صید خواهان تیر صیادم، نافه پر مشک و خون دل دارم
در پیات آهوانه گردیدم بس که من دشت و کوه و صحرا را
ماندن و رفتنم به حکم تو، جبر محض تو گشت ایمانم
سرخوشم زان که اختیاری نیست بسته ی حلقهی چلیپا را
سونیا صادقیان اصفهانی
سرکار خانم صادقیان گرامی حضور باصفای تان را در سایت ۲۴ ساعت خیر مقدم گفته و با سپاس از آغاز همکاری قلمی تان آرزومندم این حضور سرآغازی باشد برای همکاری های مداوم تان.
سعادتمند و سرافراز باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی